طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com
طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

تغییر کاربری کلاه!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

چاپ قلب در کمتر از 18 دقیقه!

امروز اگر ریا نباشد قصد داریم در امور پزشکی آن هم از نوع قلبی – عروقی دخالت کنیم. بالاخره ما معتقدیم «صد ها فرشته بوسه بر آن دست می زنند  . . . کز کار خلق یک گره بسته وا کند.» راستش را بخواهید مشکلات قلبی و عروقی از این دست بیماری های نو ظهور نیستند و قدمت آنها به خیلی قبل تر باز می گردد. به عنوان مثال مشکل تنگی و گشادی دریچه های قلب که الان با بالن و فنر و شاه فنر و امثالهم قابل رفع و رجوع است در گذشته هم یکی از درد سر های رایج بودند و خلق الله همیشه از تنگی قلب می نالیدند. اسناد منظوم:« گه دلم پیش تو گاهی پیش او است . . . رو که در یک دل نمی گنجد دو دوست» و قس علی هذا...

اما بالاخره علم پزشکی این مشکل را نیز حل کرد و دوستان مخترع با ابداع شیوه چاپ قلب، کار را به صورت ریشه ای و اساسی حل و فصل کردند. اسناد پزشکی به روایت جراید

 
ماه گذشته، محققان دانشگاه لوئیزویل اعلام کردند که به زودی ممکن است در آستانه ایجاد یک قلب سه بعدی چاپی باشند؛ آنچه از آن تحت عنوان "قلب زیست مصنوعی" یاد می‌کنند.
به گزارش جوان آنلاین به نقل از نیوزویک، این تیم به رهبری زیست شناس سلولی استوارت ویلیامز، از سلول‌های زنده بدن یک بیمار پیوند قلبی در ترکیب با مواد مصنوعی برای ایجاد یک قلب سه بعدی چاپی استفاده خواهد کرد.

 
آنتونی آتالا ، مدیر موسسه ویک فورست، می‌گوید این نوع ترکیب چاپی سه بعدی می‌تواند انقلابی را در ادغام اندام‌های پیچیده در بدن بیماران پیوند عضوی ایجاد کند. منافع بالقوه آن قابلیت دسترسی و در دسترس بودن آن است؛ بیماران بیشتری به این عضو حیاتی دسترسی خواهند داشت. در چنین شرایطی احتمال شکست عمل‌های جراحی نیز کاهش می‌یابد و به احتمال کمتری بیماری‌های مشترک انتقال خواهد یافت. این فرآیند شامل گذاشتن چندین لایه از مواد به منظور ایجاد یک شیء سه بعدی است. و این می‌تواند تقریبا برای تولید هر چیز قابل تصوری مورد استفاده قرار بگیرد، و پیامدهای پزشکی مثبت آن حیرت‌آور است! در حالی که استفاده از اندام‌های چاپی می‌تواند برای بیماران بسیار حیاتی باشد، جذابیت استفاده از آن نیز سوی دیگر قضیه است. منبع: مجله هفتگی نیوزویک
از آنجایی که قلب یکی از اندام های بدن است که بی وقفه در خدمت رسانی است، ما نیز در این راستا چند رهنمود ارائه می کنیم:
الف) طرح تعویض قلب‌های فرسوده: در راستای تکمیل طرح سلامت همگانی پیشنهاد می شود طی یک فراخوان همگانی تعویض قلب های فرسوده آغاز شود. اولویت هم با افرادی باشد که طی این سالها با رانت خواری و گران فروشی و احتکار خون ملت را در شیشه کرده و سنگدل شده اند!
ب) چاپ قلب در کمتر از 18 دقیقه: قدیم تر ها که هنوز دوربین دیجیتال اختراع نشده بود و عکس ها روی کاغذ چاپ می شدند، روی بسیاری از مغازه های عکاسی عبارت« چاپ عکس در کمتر از 18 دقیقه» به چشم می خورد. با فراگیر شدن این برنامه از این پس روی سر در برخی مطلب اطبا در کنار سوراخ کردن و شستشوی گوش، ختنه و انجام اعمال جراحی سراپایی باید عبارت «چاپ قلب در کمتر از 18 دقیقه» نیز درج شود.
پ) تغییر سایز قلب: یکی از عمده مشکلات برخی افراد مثل همین عمو سیفی خودمان به چشم برادری حجم کم دل شان است که نمی دانند دوستان جانی مثل حقیر را کجای دلشان جا دهند. ( جانی به معنای آدمکش نیست یعنی عزیز تر از جان) فلذا پیشنهاد می شود موقع چاپ قلب برای این افراد یک مقدار  فونت را درشت تر بگیرند! خداوند به ایشان وسعت دهاد...

 

آزاد سازی نرخ بلیط هواپیما و چهارپایه!

هر چند ما قبلاً هم راجع به پریدن، پرواز، آرزوی دست یافتنی بشر، اخوان رایت، آزاد سازی نرخ بلیط های هواپیما و ... به تفصیل افاضات کرده بودیم و طبق معمول و علی عده معلوم پیشنهادات سوفسطایی و رهنمود های مدبرانه ارائه کرده بودیم، ولیکن با توجه به حساسیت موضوع یک بار قصد داریم در این راستا پر و بالی بزنیم بلکه مسئولین سازمان های هوایی بر خلاف مسئولین سازمان های زمینی، توصیه های ما را عملیاتی کنند و گره ای از کار خلق الله گشوده شود.

شاید عده ای از دوستان بر این عقیده باشند که اساسنامه و قوانین آزاد سازی نرخ بلیط هواپیما نهایی شده و به سازمان های ذیربط هم ارسال شده است. اما خدمت این دوستان باید عرض کنیم باب ویرایش یکی از ابوابی است که همواره باز است.( سایت رفاهی دات آی ار که نیست امکان ویرایش وجود نداشته باشد. بله چی شده؟ دوستان از اطاق فرمان اشاره می کنند، امکان ویرایش در سایت رفاهی هم فراهم شده است!)
فلذا نکات تکمیلی و آخرین ورژن یا به قول بچه های فرهنگستان آخرین نسخه از رهنمود هایمان را منطبق بر قوانین سازمان های بین المللی هوایی و ایر لاین های معتبر به حضور تقدیم می داریم:
الف) هواپیمای خطی: بر اساس شواهد موجود و اسناد تاریخی چهل سال قبل شهردار لندن از مدل ترافیکی خطی تهران ( همان مینی بوس های دروازه غار و پامنار) الگو برداری کردند. اتفاقاً خوب هم جواب داد. پیشنهاد می شود در کنار پرواز هواپیماهای غول پیکرِ ایرلاین های عریض و طویل، چهار تا هواپیمای خطی هم بپرند. حالا در مهر آباد جا نبود فرودگاه قلعه مرغی خلاصه یک گوشه کناری را به این هواپیما ها اختصاص بدهیم تا به ظرفیت ناوگان هوایی افزوده شود.
ب) امکانات ویژه: امروزه افراد زیادی هستند که علاقه مند هیجان و سرعت و افعال محیر العقول هستند. پرواز های خاصی برای این بزرگواران با آپشن های مختلف در نظر گرفته شود تا با پرداخت هزینه مربوطه از این خدمات استفاده کنند. مثل ورد به کابین خلبان، نشستن جای خلبان، دست گرفت فرمان هواپیما، لایی کشیدن، بوق زدن و قس علی هذا ...
پ) استفاده از فیلتر هوا: شاید برای بسیاری از افراد( علی الخصوص نسل جوان) استفاده از چهار پایه یا فیلتر هوا در ناوگان حمل و نقل کمی غریب باشد. اما دوستان مسن تر به خاطر دارند که تا چند سال قبل که جمعیت خودرویی کشور مثل تخم ترتیزک رشد نکرده بود، رانندگان محترم مینی بوس در راهرو وسط مینی بوس چهار پایه یا فیلتر هوای کامیون می گذاشتند تا ملت سرپا مسافرت نکنند( در آن ایام کمربند خودرو جزو وسایل زائد محسوب می شد!)
پیشنهاد می شود به منظور ایجاد رزونانس قیمتی و افزایش ظرفیت ناوگان هوایی از این چهار پایه ها و فیلتر هوا در راهرو هواپیماها علی الخصوص هواپیمای های خطی استفاده شود. فقط کافی است یک مقدار فاصله صندلی ها را جمع و جور تر کنیم و مسافران کمی مهربان تر بنشینند.
ت) پذیرایی در هواپیما: الان دانشمندان در حال بررسی کاهش وعده های غذایی از سه به دو هستند؛ در ثانی نیمی از ملت هر روز چند ساعت راجع به رژیم های لاغری مقاله می خوانند و روی این دستگاه های ترد میل بالا پائین می پرند. بنابراین اگر در این یکی دو ساعت پرواز چیزی نخوردند، به جایی بر نمی خورد. توصیه می شود ایر لاین ها دور پذیرایی را خط بکشند و قیمت ها را کمی پائین تر بیاورند. نهایت این است که آخر هواپیما یک بوفه ای چیزی راه اندازی کنیم تا علاوه بر اشتغال زایی، چیپس و پفکی که صدا و سیما شبانه روز تبلیغ می کند، در هوا هم به فروش برسد!

سنگ قبر هوشمند!

ما یک بار دیگر به ضرس قاطع از لابلای همین ستون اعلام می کنیم افرادی که از فن آوری های نوین در راستای خدمت رسانی به اموات پیشقدم هستند انسان های شریف و درستی هستند و جا دارد کماکان سبد کالا و یارانه دریافت کنند! ما که راضی هستیم از شیر مادر حلال تر... چون اموات دستشان از دنیا کوتاه است و این نامردی است که فقط ما از تکنولوژی های نوین بهره مند باشیم. باور کنید امسال من و عمو سیفی( سرایدار مفخم مدرسه مان) قصد داشتیم از پایان نامه هایی که در این راستا باشند حمایت کنیم ولی خدا وکیلی با این چندر غاز افزایش حقوق ]که نیمی از آن هم دوباره به چاه ویل بیمه طلایی جاری شد،[ امورات خودمان هم قاچاقی می گذرد؛ فلذا فعلاً این قضیه منتفی است. اما تکنولوژی دوباره در خدمت اموات قرار گرفت. هر چند این داستان مسبوق به سابقه است و ما قبلاً هم از سنگ قبر و تابوت دیجیتال مطلب نوشته بودیم ولی موارد قبلی مربوط به اموات آن طرف آب بودند و نسخه جدید سنگ قبر هوشمند، بومی سازی شده است که با فرهنگ آریایی ما همخوانی دارد.  اصل خبر مربوط به دنیای اموات...
«یعقوب پورحیاوی مخترع 17 ساله بوشهری سنگ قبر هوشمند ساخت. این سنگ قبر از شیشه پلاستیک ساخته شده است و دارای سیستم روشنایی، سیستم صوتی و سیستم شستشو است. این سنگ قبر زمانی که کسی کنار آن می‌نشیند به صورت هوشمند روشن می‌شود و عملیات شستشو را نیز به صورت خودکار انجام می‌دهد. سیستم صوتی این سنگ قبر نیز هوشمند است و صدای صوت قرآن عبدالباسط و همچنین شروه پخش می‌کند. وی در ارتباط با هزینه‌های ساخت هر سنگ قبر گفت: ۲ میلیون تومان برای ساخت یک سنگ قبر هوشمند هزینه می‌شود که امیدواریم با حمایت مسئولان شاهد تجاری شدن آن باشیم.» به نقل از جراید
هر چند عده ای مغرض ممکن از این طرح ها استقبال نکنند و با بیان مسائل انحرافی اصل کار را زیر سوال ببرند.
هنوز تجاری سازی این سنگ شروع نشده شاعری کژاندیش در این خصوص چنین سروده:« ای آنکه فکر سنگ نمودی برای ما ]قربون دستت؛ خیلی آقایی؛ دمت گرم؛ ولی شرمنده[ ما مدتی است فاتحه خویش خوانده ایم / تاخیر مرگ ما فقرا بهر سنگ نیست . . . دیریست ز بی کفنی زنده ایم ما!»
 ولی در هر صورت کار صواب و صلاح مورد تائید همگان است. از آنجایی هم که حضرت ملک الموت هم با هیچ کس شوخی ندارد و از درویش ستیهنده گرفته تا میلیاردر یارانه گیرنده را با یک چشم نگاه می کند، ما نیز به صورت درهم و یک دست کنار به همه آحاد جامعه می اندیشیم فلذا چند پیشنهاد کلی ارائه می کنیم:
الف) توجه به دنیای شعر: ما ایرانی ها عاشق شعر و شاعری و هنر هستیم. پیشنهاد می شود بعد از نشستن در کنار این سنگ قبر، چهار بیت شعر هم به صورت خودکار پخش شود مثل « خوش آمدی به مزارم . . . بخوان فاتحه تا کنی شادم» یا «لب بگشا که میدهد لعل لبت به مرده جان» و امثالهم
ب) پذیرایی از افراد: پیشنهاد می شود حالا که دوستان در کار بومی سازی هستند، یک سیستمی هم طراحی کنند که این سنگ قبر با نشستن فرد در کنار آن با یک ظرف خرما یا میوه و شیرینی از مهمانان پذیرایی کند؛ البته بعد از خواندن فاتحه!
ج) پیش فروش: با عنایت به حسینقلی خانی بودن بازار ارز و واردات و ... و قیمت پایه دو میلیون تومان اگر پیش فروش این سنگ ها نیز در دستور کار دوستان قرار بگیرد بد نیست. در ضمن پیشنهاد می شود به منظور کمک به اقشار آسیب پذیر مبلغی نیز به عنوان «قبرانه» پرداخت شود! ثواب دارد...

کاهش آلودگی هوا با شیب ملایم!


خدا پدر موسسان و برگزار کننده های جام جهانی و هفت جد و آبائشان را بیامرزد. باور کنید جا دارد این «جام جهانی کُره القدم» هر سال بزاید و مردم چهار سال در انتظار نباشند. هر چند مزایای زیادی بر جام جهانی فوتبال مترتب است ولی به قول یک از آشنایان حُسن خوبش این است که امسال مدارس 13 خرداد تعطیل می شوند و ما دقیقاً 100 روز کامل از شَر اباطیل و لاطائلات عمو سیفی در امان هستیم! دیروز صبح که به مدرسه رفتیم، طبق معمول جناب مستطاب عمو سیفی(سرایدار مفخم مدرسه) را دیدیم که عین لاله های واژگون مراغه، کله مبارکش را در تبلت 38 سانتی متری اش فرو کرده و در حال ناچ ناچ کردن است. وقتی علت ناچ ناچ کردن و تاسف خوردن مشارالیه را جویا شدم، تبلت را روبروی صورتم گرفت و خبری مربوط به دلایل گرانی بنزین را نمایش داد. ظاهراً چندی قبل یکی از مسئولین که اتفاقاً کت و شلوار نیلی (!) به تن داشت در رسانه ملی فرموده است: «دولت بر این نکته آگاه است که با افزایش قیمت بنزین رکود تورمی، تشدید می شود اما برای کاهش آلودگی هوا باید بهای سوخت را افزایش داد!» به نقل از روزنامه جوان
هنوز خبر را به طور کامل نخوانده بودیم که سیف الله دوباره روی فاز تجزیه و تحلیل و ارائه نظرات کارشناسی]آن هم روی دور تند[ افتاد. «ایشان معتقد است بر اساس قانون هدفمندی یارانه ها، باید قیمت حامل های انرژی و در راس آن بنزین به قیمت «فوب خلیج فارس» یعنی 2 هزار و 700 تومان برسد. دولت علت این امر را نیز ارزانی بنزین در ایران به نسبت کشور های جهان به ویژه کشور های دور و برخودمان اعلام کرده اند. اما کسی اشاره نمی کند مثلاً در همین ترکیه که بغل گوشمان است، در آمد سرانه افراد بیش از 11 هزار دلار است و در حالی که در آمد سالانه هر ایرانی 4000 دلار برآورد شده است. در ثانی برای برقراری نظام نوین قیمت گذاری در بحث حامل های انرژی ، تنها توجه صِرف به قیمت بنزین و مقایسه آن با سیار کشور های جهان منطقی نیست و باید به شاخص های دیگری نظیر کیفیت خودرو ها، میزان مصرف سوخت آنها، توسعه ناوگان حمل و نقل عمومی، در آمد سرانه ملت، نظام مالیات و ... توجه کرد. در ضمن در کشور های دنیا قبل از هر چیزی استاندارد های سوختی خودرو های تولیدی و قیمت آنها را بالانس می کنند، بعد اقدام به گرانی سوخت می کنند. نه مثل اینجا که خودروسازی انحصاری است و پرایدی را در 100 کیلومتر 9 لیتر بنزین مصرف می کند و تولید آن با ارز فعلی زیر 10 میلیون هزیه دارد، ولی به خلق الله 23 میلیون می فروشند!»
در همین موقع مدیر که ظاهراً عین امیر کبیر خدا بیامرز از پشت در در حال گوش کردن به سخنان تیتانیوم بار عمو سیفی بود، وارد دفتر شد و گفت: « سیف الله من که طبق معمول از صغری کبری چیدن های تو چیزی سر در نیاوردم. فقط این را می دانم اگر خودرو ارزان شود، اول از همه همین خود تو یک ماشین صفر می خری و اگر نرخ بنزین به قیمت فوب خلیج فارس که سهل است، با قیمت فوب اقیانوس هند و آرام و جزایر قناری هم محاسبه شود، شب و روز در خیابان ها دور دور می کنی و دود راهی حلق خلق می کنی. برادر من در موازات استاندارد سازی سوخت، ارزانی خودرو، هدفمندی یارانه، باید فرهنگ سازی هم کرد، در اروپا پزشک متخصص هم با اتوبوس و دوچرخه سرکار می رود، آن وقت اینجا توی همین مدرسه به جز آقای سعیدی همه دوچرخه سواری را کسر شان می دانند. بلند شو برو سمار رو آب کن؛ خودشو کشت؟!»

عمو سیفی و شبکه نسیم!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

واژه باید خود باران باشد!


امروز اگر ریا نباشد قصد داریم بی خیال سیاست و اقتصاد و ورزش و ... شویم و «خشت نو از قالب دیگر بزنیم» و راجع به ادبیات مملکت و واژه گزینی و مُخلفات مربوط به آن افاضات کنیم. راستش را بخواهید ما از همان روز اول که مادر مکرمه مان «یک حرف و دو حرف بر زبانم، الفاظ نهاد و گفتن آموخت» متوجه شدیم واژگان بسیاری از زبان های دیگر گرته برداری شده اند و عین تخم ترتیزک در زبان ما ولو شده اند. بله درست متوجه شدید؛ ما از همان کودکی دغدغه زبان و فرهنگ ادب پارسی داشتیم!
برخی از این کلمات با وجود اینکه معادل فارسی دارند، بد جوری در مملکت ما جا خوش کرده اند و عین عزیزان افاغنه با لغات فارسی همزیستی مسالمت آمیز پیدا کرده اند و قصد مهاجرت هم ندارند. البته در سال های اخیر در مورد کوچاندن آنها اقداماتی صورت گرفته ولی به نظر کافی نمی رسد. رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی: «یکی از وظایف فرهنگستان یافتن معادل های فارسی برای واژگانی است که از رشته های علمی مختلف وارد زبان فارسی می شوند. فرهنگستان کار خود را در سال 1369 آغاز کرد و در عمر بیست و چهار ساله خود به عنوان سومین فرهنگستان تاسیس شده، به طور مستمر، در حوزه واژه گزینی فعال بوده است. حاصل تجربیات فرهنگستان در این زمینه، پدید آمدن دانشی نو در ایران به نام« واژه گزینی» بوده و امروز مجموعه نرم افزاری ارزشمندی در دست داریم که حاصل این 24 سال تلاش است. او افزود: قادریم دوره کارشناسی ارشد واژه گزینی را در فرهنگستان برپا کنیم و مجوز تشکیل چنین دوره ای را هم از وزارت علوم دریافت کرده ایم.» به نقل از جراید
هر چند برخی از لغاتی که فرهنگستان اختراع کرده خیلی دندان گیر نیستند و باید برای تلفظ آنها هوا را در دهان مچاله کرد یا بلاتشبیه دهان را کج و کوله کرد ولی باز هم تلاش دوستان جای تقدیر دارد. علی ای حال از آنجا که واژگان هم برای خودشان دنیایی دارند؛ روزی به دنیا می آیند و روزی از دنیا می روند و حفظ حرمت آنها واجب است، ما نیز سعی می کنیم با همان طبع نازک اندیش مان که به پهنای سبیل عمو سیفی است، به شیوه مالوف و رسم معهود، نکاتی را در این خصوص بیان کنیم:
الف) جا انداختن عملی: در خصوص جایگزین کردن برخی کلمات پیشنهاد می شود کار به صورت عملی انجام شود تا تاثیر گذاری بیشتری داشته باشد. مثلاً دولت برای برچیدن بساط واژه «سوبسید» و جا انداختن کلمه «یارانه» تقریباً چهل ماهی است که در حال هزینه کردن است. تا جایی کفگیر هم به ته ماهیتابه خورده ولی مردم باز هم ول کن معامله نیستند و معتقدند برای فراگیر واژه یارانه، باز هم باید هزینه کرد! فلذا جا دارد در مورد سایر کلمات هم از این شیوه استفاده کرد. مثلاً دولت می تواند برای حذف کلمه کامپیوتر به هر نفر یک یا به هر خانواده یک دستگاه رایانه بدهد و قس علی هذا ...! 
ب) پاداش نقدی:  ایرانی ها اصولاً انسان های خلاق و هوشمندی هستند. جسارتاً اگر به 350  استاد دانشگاه و صاحبنظر که در 75  گروه مختلف در فرهنگستان مشغول به کار واژه گزینی هستند، مثل گزارشگران فوتبال بر نمی خورد، گاهی اوقات از خود مردم هم برای واژه گزینی کمک بگیریم و در صورت تائید واژه، مبلغی به عنوان پاداش پرداخت شود.
پ) توجیه مجریان و هنرپیشگان: در خاتمه توصیه می شود هنر پیشگان و مجریان را نیز توجیه کنند که پدر آمرزیده ها؛ یک هیات 24 سال است تلاش دارد زبان فارسی را از برخی واژگان فرنگی پالایش کند و نباید تمام زحمات فرهنگستان را ندید گرفت و ته مانده استامبولی را دوباره با کمچه روی دیوار مالید!


شورای رقابت و نرخ حمام!

 
هر چند هیچ کس از اولین حمامی دنیا خبر ندارد ولی خدا را شکر در خصوص اولین حمام دنیا اطلاعاتی در دست است. اولین حمام عمومی دنیا در خرابه‌های تمدن دره سند پیدا شده است و این حمام که از آن به عنوان حمام بزرگ یاد می‌کنند و محل آن در پاکستان امروزی است، فقط به اندازه یک استخر معمولی بوده است که مردم به کمک پله‌ها می‌توانستند پایین بروند و بالا بیایند. حتماً الان متوجه شدید چرا نام این منطقه را پاکستان گذاشته اند، بس که مردم آنجا به پاکی و تمیزی علاقه داشتند!
با مقدمه فوق و دیدن عنوان مطلب امروز حتماً با خودتان فکر کردید، از این پس قرار است شورای رقابت نرخ حمام های عمومی را تعیین کند و لابد چون شما هم در منزل حمام دارید چنان ارتباطی به شما پیدا نخواهد کرد و این خبر اهمیت چندانی ندارد. اما زهی خیال باطل... داستان خیلی پیچیده تر و فراگیر تر از آن است که شما فکر می کنید. تا جایی ممکن است گزینه «حمام» به یک پای ثابت در سبد خانوار تبدیل شود و دولت مجبور شود یک مبلغی تحت عنوان«گرمابه» نیز در کنار یارانه پرداخت کند! اما اصل داستان آبکی امروز ...
«نسل آینده حمام ها جدای از آرام بخش بودن، به فرد اجازه می دهند تا از طیف گسترده ای از فناوری ها که در سایر جنبه های زندگی در جریان هستند، استفاده کند. در این میان، فناوری دیجیتالی با دیوارهای الکترونیکی و پرده های دوش نمایشگر تلویزیون و شبکه های اجتماعی که با صدا فعال می شوند، نقش بزرگی در این محیط ها ایفا خواهند کرد. از دیگر قابلیت های این حمام ها، برخورداری از توانایی انجام مکالمات تلفنی از زیر دوش و آینه متصل به اینترنت است.
کابینت های موجود در حمام نیز به یادآوری موعد قرص ها برای فرد پرداخته و همچنین می توانند در زمان پایان یافتن داروها، از طریق آنلاین یک نسخه جدید سفارش دهند. همچنین این حمام ها به صرفه جویی در آب و انرژی کمک کرده و آب پسماند دوش را بازیافت می کنند. این در حالی است که اتصالات حمام نیز حرارت اضافی را به انرژی تبدیل می کنند. از جمله اولویت های سرویس های بهداشتی آینده همچنین می توان به قابلیت خود تمیزشوندگی آنها اشاره کرد.»

ملاحظه فرمودید تکنولوژی تا کجا ها رسوخ پیدا کرده است. بنده شخصاً با دیدن این خبر به شدت برافروخته شدم و به قولی « از روی همچون آتشم حمام عالم گرم شد» البته نه به خاطر گسترش تکنولوژی تا حمام و آشپزخانه و عصاره افسنطین به رویتان دوره المیاه، بلکه به خاطر تبعات و آثار منفی این مدل حمام های دیجیتال...
تصور بفرمائید این حمام ها در سطح وسیع راه اندازی شوند، آن وقت حمام رفتن هم برای خودش داستان می شود. قبلاً برای استحمام کافی بود یک حوله روی دوشتان بیندازید و بعد از اطمینان از روشن بودن آبگرمکن، راهی حمام شوید. اما الان علاوه بر نیاز به جریان برق، باید از وصل بودن اینترنت خانه هم مطمئن شوید. در واقع با این سرعت و قطعی های مکرر اینترنت، دوش گرفتن هم برای خودش به یک مصیبت عظمی تبدیل می شود. تازه این اول گرفتاری است چرا که از این پس در قبوض تلفن علاوه بر حق جابجایی و حق اشتراک و ... باید شاهد درج گزینه «حق حمام» هم در قبوض باشیم که هر از گاهی با مصوبه شورای رقابت سیر صعودی پیدا خواهد کرد. حالا متوجه شدید که چرا چندی قبل دوستان مخابراتی اعلام کردند تا سال آینده همه خانه ها به اینترنتADSL  مجهز می شوند! اول می خواهند سوله را بسازند، بعد مناره را جابجا کنند!
البته این کل ماجرا نیست، معضل بعدی تبلیغات شبانه روزی برخی شرکت های وابسته است. چرا که بعد از تبلیغ تی و جارو و قاب دستمال در رسانه ملی، از این به بعد باید شاهد تبلیغات مختلف گرمابه ای، قبل و بعد و زیر برنامه ها باشیم:
پیام های بازرگانی آبکی:
«حمام کارت » همراه با 20 درصد روشور اضافی و لیف مجانی؛
«های دوش»؛ دوش آنلاین با بسته های طلایی، نقره ای و برنزی؛
«فین کارت» دوش مجازی در حمام های باستانی و معروف کشور... لذت دوش در حمام فین را با فین کارت تجربه کنید و ...
البته تنها حُسن این حمام ها این است که دیگر برای فرستادن بچه ها نیاز به داد و بیداد و تشر نیست، ولی یادتان باشد برای بیرون آوردن آنها از حمام ها باید به زور متوسل شوید! عافیت باشید...

a

کاهش آلودگی هوا با شیب ملایم!


خدا پدر موسسان و برگزار کننده های جام جهانی و هفت جد و آبائشان را بیامرزد. باور کنید جا دارد این «جام جهانی کُره القدم» هر سال بزاید و مردم چهار سال در انتظار نباشند. هر چند مزایای زیادی بر جام جهانی فوتبال مترتب است ولی به قول یک از آشنایان حُسن خوبش این است که امسال مدارس 13 خرداد تعطیل می شوند و ما دقیقاً 100 روز کامل از شَر اباطیل و لاطائلات عمو سیفی در امان هستیم! دیروز صبح که به مدرسه رفتیم، طبق معمول جناب مستطاب عمو سیفی(سرایدار مفخم مدرسه) را دیدیم که عین لاله های واژگون مراغه، کله مبارکش را در تبلت 38 سانتی متری اش فرو کرده و در حال ناچ ناچ کردن است. وقتی علت ناچ ناچ کردن و تاسف خوردن مشارالیه را جویا شدم، تبلت را روبروی صورتم گرفت و خبری مربوط به دلایل گرانی بنزین را نمایش داد. ظاهراً چندی قبل یکی از مسئولین که اتفاقاً کت و شلوار نیلی (!) به تن داشت در رسانه ملی فرموده است: «دولت بر این نکته آگاه است که با افزایش قیمت بنزین رکود تورمی، تشدید می شود اما برای کاهش آلودگی هوا باید بهای سوخت را افزایش داد!» به نقل از روزنامه جوان
هنوز خبر را به طور کامل نخوانده بودیم که سیف الله دوباره روی فاز تجزیه و تحلیل و ارائه نظرات کارشناسی]آن هم روی دور تند[ افتاد. «ایشان معتقد است بر اساس قانون هدفمندی یارانه ها، باید قیمت حامل های انرژی و در راس آن بنزین به قیمت «فوب خلیج فارس» یعنی 2 هزار و 700 تومان برسد. دولت علت این امر را نیز ارزانی بنزین در ایران به نسبت کشور های جهان به ویژه کشور های دور و برخودمان اعلام کرده اند. اما کسی اشاره نمی کند مثلاً در همین ترکیه که بغل گوشمان است، در آمد سرانه افراد بیش از 11 هزار دلار است و در حالی که در آمد سالانه هر ایرانی 4000 دلار برآورد شده است. در ثانی برای برقراری نظام نوین قیمت گذاری در بحث حامل های انرژی ، تنها توجه صِرف به قیمت بنزین و مقایسه آن با سیار کشور های جهان منطقی نیست و باید به شاخص های دیگری نظیر کیفیت خودرو ها، میزان مصرف سوخت آنها، توسعه ناوگان حمل و نقل عمومی، در آمد سرانه ملت، نظام مالیات و ... توجه کرد. در ضمن در کشور های دنیا قبل از هر چیزی استاندارد های سوختی خودرو های تولیدی و قیمت آنها را بالانس می کنند، بعد اقدام به گرانی سوخت می کنند. نه مثل اینجا که خودروسازی انحصاری است و پرایدی را در 100 کیلومتر 9 لیتر بنزین مصرف می کند و تولید آن با ارز فعلی زیر 10 میلیون هزیه دارد، ولی به خلق الله 23 میلیون می فروشند!»
در همین موقع مدیر که ظاهراً عین امیر کبیر خدا بیامرز از پشت در در حال گوش کردن به سخنان تیتانیوم بار عمو سیفی بود، وارد دفتر شد و گفت: « سیف الله من که طبق معمول از صغری کبری چیدن های تو چیزی سر در نیاوردم. فقط این را می دانم اگر خودرو ارزان شود، اول از همه همین خود تو یک ماشین صفر می خری و اگر نرخ بنزین به قیمت فوب خلیج فارس که سهل است، با قیمت فوب اقیانوس هند و آرام و جزایر قناری هم محاسبه شود، شب و روز در خیابان ها دور دور می کنی و دود راهی حلق خلق می کنی. برادر من در موازات استاندارد سازی سوخت، ارزانی خودرو، هدفمندی یارانه، باید فرهنگ سازی هم کرد، در اروپا پزشک متخصص هم با اتوبوس و دوچرخه سرکار می رود، آن وقت اینجا توی همین مدرسه به جز آقای سعیدی همه دوچرخه سواری را کسر شان می دانند. بلند شو برو سمار رو آب کن؛ خودشو کشت؟!»

غنی سازی با قورمه سبزی!


ما هر از گاهی اوقات که با خودمان خلوت می کنیم و در احوالات این خارجیها غور می کنیم و با تدبر به نوستالژی ها ( خاطره انگیز ها) و دلخوشی های آنها می نگریم، می بینیم که این بندگان خدا دلشان را به چه چیزهای مبتذل و پیش پا افتاده ای خوش کرده اند و بابت آن کلی هم ذوق می کنند و تازه پول های آن چنانی هم می پردازند. آن وقت ما فَت و فراوان، نمونه وطنی این قبیل رویداد ها و مناسبت ها را در کشور داریم ولی نه تنها قدر نگه نمی داریم، بلکه کلی هم غُر می زنیم که چرا چنین و چنان است. نمونه کوچک و به قولی مشت نمونه خروار وجود این همه رستوران چرخان و گردان و رستوران نمای بین جاده ای است با قیمت های آنچنانی و غذا های آنچنانی تر ولی دریغ از ذره ای احساس... حالا شما ملاحظه بفرمائید در آن طرف دنیا چطور رستوران هایشان را حلوا حلوا می کنند و پُز می دهند. اصل خبر به نقل از جراید....
«قــرار اســت بــزودی در جزیره ایبــزا در نزدیکی شــهر والنســیاى اسپانیا، گران ترین رســتوران جهان شروع به کار کند. این رســتوران در واقع بخشی از یک هتل پنج ستاره در این جزیره است. 20 نوع غذا در این رستوران سرو می شود که قیمت هرکدام از آنها نزدیک به 2000 دلار می شود. پاکو رونکرو که معروف ترین آشــپز در سراسر اسپانیاست، ایده ساخت این رستوران را مطرح کرده است. در این رستوران در هر نوبت فقط 12 مهمان پذیرفته می شود. پاکو می گوید دلیل گرانی غذاهای این رســتوران این است که باعث می شود تمام احساسات در فرد با خوردن این غذاها زنده شود. شادی، ترس و نوســتالژی از جمله احساساتی است که فرد با خوردن غذاهای این رستوران به او دست می دهد!» ( جام جم – 9 اردیبهشت 93)
خدا شفا بدهد. طرف یک رستوران زپرتی تاسیس کرده با 20 مدل غذا و پذیرش 12 مهمان، عین مرغ کُرچ دنیا را روی سرش گذاشته و عالم و آدم را خبر دار کرده است. سرکار خانم پاکو رونکرو؛ شما اگر راست می گوئید یک تُک پا به رستوارن های بین راهی ما تشریف بیاورید تا متوجه شوید گرانی و زنده شدن احساسات یعنی چه!
باور بفرمائید در بعضی از این رستوران ها اگر فقط یک نیم پرس غذا بخورید، شادی و ترس و نوستالژی که خوب است جد و آب شما جلوی چشم تان می آید و هر مصیبت و حالتی که تا بحال نشنیده بودید و احساس نکرده بودید، یکجا در وجودتان مستولی می شود جوری که تا آخر عمر فراموش نکنید!
اینجا سوپ درست می کنند با طعم قیمه و قورمه سبزی! البته نه اینکه فکر کنید با باقیمانده خورشت های 4 روز قبل سوپ درست می کنند، نه در واقع سوپ را با قیمه و قورمه سبزی غنی سازی می کنند!
طرف با پیاز کباب کوبیده درست می کند در حد خوراک بره رستوران هیوستن بلومتال لندن! این مدل کباب بر پایه پیاز است که کمی هم گوشت چرخ کرده به آن اضافه می شود که پیاز را بغل کند تا در منقل نیفتند!
در برخی از این رستوارن های بین راهی به منظور نوستالژیک کردن بیشتر ماجرا، با ظروف عتیقه ای از مشتریان پذیرایی می شود که بلاشک تمام کارگران و سهامداران کارخانجات تولیدی این ظروف ریق رحمت را با مخلفات آن سرکشیده اند و خود کارخانه ها نیز تا بحال تبدیل به برج یا پارک شادی شده اند؛ ولی ظروف تولیدی آنها هنوز در این رستوران ها زینت بخش سفره ها و میزهای رستوران است!
آن وقت شما دلتان را به یک پیاله شادی و ترس در رستوران تان خوش کرده اید؟ از شما بعید است...

«خود مراقبتی» در بانکها !

به سلامتی؛ گوش شیطان کر، ظاهراً قرار است مشکل مطالبات معوق بانکها حل و فصل شود. البته از شما چه پنهان این ماجرای طلبکار و بدهکار عین ماجرای مرغ و تخم مرغ است و این قصه از قدیم الایام وجود داشته و چیز جدیدی نیست. با این تفاوت که درگذشته وام گرفتن و پس دادن وام و سایر امورات مربوط به آن با روزگار ما تفاوت های ماهوی و بنیادی داشت ولی خدا وکیلی آن دوران هم بدون ضمانت به کسی وام نمی دادند حتی در حد گرو گذاشتن یک سبد: «بگیر این دلق اگر چه وام دارم . . .گرو کن زود بستان وام دیگر»  در مقاطعی نیز یک تار سبیل کار صد زونکن چک و سفته و ضمانت نامه را انجام می داد و قس علی هذا ...
القصه و از شوخی گذشته دیروز در خبر ها خواندیم:« بعد از اینکه 15نماینده مجلس بــه رئیس جمهور نامه نوشــته اند که اســم بدهکاران بــالای 50 میلیارد تومان بدهی بانکی را اعلام کنند، معاون اول رئیس جمهور فرمودند: هم اکنون مجموع مطالبات معوق بانک ها به 82 هزار میلیارد تومان رسیده است که در این رابطه دولت از اول سعی کرد تا بررسی کند که در این مطالبات افراد مقصر هستند یا شرایط اقتصادی تاثیر گذاشته است. در ضمن ایشان از ارسال اسامی 575 نفر بدهکار کلان بانکی به قوه قضائیه خبر داد.» ( به نقل از جراید)
البته با شنیدن این خبر من و عمو سیفی دو تایی یک نفس راحت کشیدیم چرا که خدا را شکر بدهی های ما به بانک مسکن بابت وام شرکت تعاونی فرهنگیان، زیر 50 میلیارد تومان است و فعلاً اسمی از ما برده نمی شود! ولی این دلیل نمی شود نسبت به بیت المال بی تفاوت باشیم و دست روی دست بگذاریم تا مطالبات معوق بانکها روز به روز مثل قراردادهای فوتبالی ها بالا برود.
هر چند ما راجع به این موضوع و نحوه دریافت مطالبات از بدهکاران دانه درشت بانکی، فراوان، مطالب متنوع و کارگشا نوشتیم و افاضه نمودیم تا جایی نزدیک بود رباط صلیبی دستمان پاره شود ولی هنوز جای کار دارد. فلذا در راستای رسالت اقتصادی که در وجودمان نهادینه شده و جا خوش کرده است]آن هم بدون قرارداد و پرداخت اجاره[رهنمودهای تیتانیوم بار و مبتنی بر تجارب اقتصادی مان را در حوزه دریافت مطالبات معوق از بدهکاران دانه درشت ارائه می کنیم:
الف) راه اندازی کمپین« من قسط می دهم»: الان اگر در جریان باشید در کشور های مختلف کمپین«پاهاتو جمع کن» راه افتاده است تا ملت علی الخصوص برخی آقایان را در اتوبوس و مترو، تشویق کنند مثل مربای آلو روی صندلی پهن نشوند و پاهایشان را جمع کنند. در این خصوص هم می توان با راه اندازی کمپین« من قسط می دهم» و ایجاد جو پرداخت بدهی و اقساط معوق در جامعه بدهکاران را نسبت به پرداخت بدهی شان مجاب کرد. حتی می توان از موسیقی و اشعار حماسی هم کمک گرفت: من قسط می دهم، تو قسط می دهی، ما قسط می دهیم و الی آخر...
ب) خود مراقبتی در بانکها: اگر در هفته گذشته به در و دیوار با دقت نگاه کرده باشید، حتماً متوجه شدید که امسال هفته سلامت با شعار ملی «یک عمر سلامت با خود مراقبتی» بود. ما پیشنهاد می کنیم بانکها نیز در حفظ منابع مالی خود از رویه «خود مراقبتی» پیروی کنند و پول های زبان بسته را شاباش نکنند! فقط قرار نیست که افراد با خود مراقبتی سلامت خودشان را بیمه کنند. با اتخاذ این رویه هم منابع مالی بانکها صرف امورات صواب و کارگشا می شود و هم برای باز پس گرفتن آنها نیازی به دست به دامان شدن قوای سه گانه نیست!

حل مشکل استقلال و پرسپولیس با سیمیلاتور!


چند روزی بیشتر تا آغاز مهمترین رویداد فوتبالی در دنیا یعنی جام جهانی برزیل نمانده است و مردم بی صبرانه منتظر رویارویی دلاور مردان ما با اسطوره های فوتبال هستند و ملی پوشان هم کماکان با همان 23 دست گرمکن در آفریقای جنوبی مشغول تمرین هستند! ( ما متوجه نشدیم مگر هر نفر چند دست گرمکن می تواند بپوشد که جناب کروش ناراحت است. این عمو سیفی ما یک گرمکن دارد که مربوط به دوره سربازی ایشان است ولی هنوز در مسابقات بین مدارس با همان درون دروازه می ایستد!) بگذریم ... با توجه به شرایط موجود و جو فوتبالی که در جامعه راه افتاده، اگر هر از گاهی به صورت خارج از نوبت هم به فوتبال بپردازیم جای دوری نمی رود و عین صواب است. راستش را بخواهید این روز ها شفاف سازی در قراردادهای فوتبال، بررسی اسناد مالی باشگاه ها، اعلام ریز قرارداد بازیکنان، خصوصی سازی فوتبال و سایر مخلفات ریز و درشت فوتبال، نقل محافل ورزشی و غیر ورزشی شده است و ملت می خواهند بدانند استقلال و پرسپولیس کی خصوصی می شوند و بالاخره کسی می تواند جلوی قرار دادهای نجومی بازیکنان و مربیان را بگیرد یا خیر و سوالاتی از این قماش...
هر چند عزیزان در ابتدا معتقد به شفاف سازی بودند ولی هنوز اتفاقی رخ نداده دوباره ما نامحرم شدیم. به عنوان تیم پرسپولیس را به اسپانسری سپرده اند که اسم ندارد و فقط پول می دهد و یا کل بودجه ورزش مملکت در سال جاری 150 میلیارد تومان است و بدهی استقلال و پرسپولیس هم تقریباً در همین حد!
البته دوستان وزارت ورزش مصر هستند که هر چه سریعتر فوتبال این مملکت را سر و سامان بدهند، ولی ما معتقدیم عجله کار شیطان است و به قولی از ازل تا به ابد فرصت مسئولان است!
علی ای حال با عنایت به اینکه روش های موجود در حل مشکل تیم های دولتی علی الخصوص استقلال و پرسپولیس کارساز نیست، چد پیشنهاد کارگشا به حضور معروض می داریم:
الف) انصراف هواداران به نفع ورزش: چند روز قبل مشاور معاون اجرایی رئیس جمهور اعلام کرد دولت بنا دارد تا به صورت مجدد با تشکیل نوعی دیگر از کمپین و ایجاد تشکل‌هایی مثل میهن یاران محیط زیست، میهن یاران آموزش و یا میهن یاران سلامت، بار دیگر از مردم برای انصراف از دریافت یارانه نقدی دعوت کند. پیشنهاد می شود این لابلا یک تشکل میهن یاران سرخابی ها تشکیل شود تا افرادی که دوست دارند به صورت مستقیم از این دو تیم حمایت کنند، دست به کار شوند. بالاخره این تیم ها مدعی هستند روی هم 50 میلیون هوادار دارند. خدا را چه دیدید یک وقت دیدید کل این 50 میلیون به نفع این دو تیم انصراف دادند و کار دولت هم راه افتاد.
ب) استفاده از سیمیلاتور در مدیریت: امروزه در دنیا برای افزایش تبحر افراد در برخی مشاغل سخت نظیر هواپیمایی، ملوانی، اتومبیل رانی فرمول یک و ... از سیمیلاتور یا شبیه ساز استفاده می شود تا توان مهارتی فرد در یک محیط بی خطر افزایش یابد. پیشنهاد می شود در راستای جلوگیری از بالا آوردن بدهی های میلیاردی در باشگاه های استقلال و پرسپولیس و سایر مشکلات روزمره، یک شبیه ساز یا حتی یک بازی کامپیوتری از فراز و فرود های مدیریت، تراز های مالی، قرارداد های تبصره  دار، جینگولک بازی بازیکنان، اعصاب ضعیف تماشاگران و سایر مخلفات این دو باشگاه تهیه کنند و در اختیار متقاضیان مدیر عاملی این دو باشگاه قرار دهند. شاید خودشان دور مدیریت را خط کشیدند و عطای این کار را به لقایش بخشیدند. در صورت پذیرفتن مسئولیت هم لااقل مطمئن هستیم که با علم و آگاهی می آیند و پس فردا دبه نمی کنند که از اوضاع داخلی این باشگاه ها خبر نداشتیم! موفق باشید...

پیشگویی های عمو سیفی درباره آینده!

می گویند جناب آیزاک آسیموف فیزیکدان معروف، با درایت و هوشمندی خودش توانست تا 50 سال بعد از خودش را پیش بینی کند. ایشان که در اواسط قرن بیستم می زیسته بدون اینکه دغدغه آلودگی هوا یا انصراف از یارانه داشته باشد پیش بینی کرده بود« انسان به دوری از طبیعت ادامه خواهد داد تا محیطی را بسازد که برایش مناسب تر است. ارتباطات به صورت دیداری و شنیداری خواهد بود تا انسان ها بتوانند همدیگر را از پشت تلفن ببینند و صدای همدیگر را بشنوند. از صفحات ویژه برای دیدن کسانی که با شما تماس می گیرند و یا برای مطالعه مدارک مهم و تماشای عکس ها و فیلم ها استفاده خواهد شد. هر چند آیزاک آسیموف در سال 1992 ریق رحمت را کلیه مخلفاتش سر کشید ولی خدایی برخی از پیش بینی هایش درست از کار آمد.»
از جناب آقای آسیموف که بگذریم بد نیست بدانید همین عمو سیفی خودمان( سرایدار مفخم مدرسه) که از علم ستاره شناسی، رمالی، کف بینی، طالع بینی، جفر و این پدر سوخته بازی ها هیچ دانشی نیندوخته است در امر پیشگویی ید طولایی دارد و جالب اینکه 90 درصد پیش بینی هایش نیز عین اختاپوس جام جهانی 2010درست از کار در می آید. از نتیجه بازی دربی، قهرمان لیگ برتر، قهرمان جام حذفی و قهرمان باشگاه های اروپا گرفته تا پیش بینی میزان مشارکت مردم در انصراف از یارانه، نرخ بنزین، تورم، نرخ سود بانکها و قس علی هذا...
علی الاصول ما نیز در مدرسه با وجود داشتن چنین دُر گران بهایی مجبوریم در زنگ های تفریح از وجود ذی وجود ایشان مستفیذ شویم و در خصوص مسائل ریز و درشت مملکت به درفشانی های ایشان گوش فرا دهیم. ایشان خصوصاً در خصوص خصوصی سازی باشگاه های استقلال و پرسپولیس نظرات جالبی دارد و معتقد است این دو باشگاه تا قیام قیامت خصوصی نمی شوند و اگر به چند تکه هم تقسیم شوند باز هم آویزان دولت هستند! (الان هم با وجود بدهی 70 میلیاردی پرسپولیس دولت معتقد است یک اسپانسر پیدا کرده حاضره 30 میلیارد بده، بدهی های قبلی رو هم صاف کنه، اسم هم نداره، فقط پول می ده!)
عمو سیفی با وجود ناکارمد بودن کمپین های انصراف از یارانه و ایجاد تشکل‌هایی مثل میهن یاران محیط زیست، میهن یاران آموزش و یا میهن یاران سلامت، در مجموع به این طرح خوشبین است و معتقد بالاخره دولت با جمع بندی عده ای را که نیاز مالی ندارند ولی عین بختک روی یارانه چنبره زده اند، شناسایی و آنها را حذف خواهد کرد و این موضوع دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد!
وی کنکور را یکی از نوستالژیک ترین رویداد های آموزشی کشور می داند و حذف آن را نیز از محالات دانست و گفت اگر روزی حتی کنکور حذف شود، سازمان سنجش منحل نمی شود و ماجرای مداد مشکی سیاه پر رنگ نرم(!) را در سایر امورات به کار می گیرند و بالاخره یک آزمونی برایش مهیا می کنند!
سیف الله همچنین پیش بینی در مورد صعود تیم ایران به دور دوم در مسابقات جام جهانی فوتبال برزیل را منوط به ارائه لیست نهایی کروش دانسته و پیش بینی قطعی را به بعد از اعلام نفرات نهایی موکول کرد.
و در نهایت وقتی مدیر نگون بخت مدرسه ما که اصلاً به پیش بینی های سیف الله اعتقادی ندارد و آنها را از مصادیق آشکار لاطائلات بر می شمرد، از ایشان در مورد قیمت گذاری خودرو، تکلیف کیسه حمام ببخشید کیسه هوای خودرو، شماره گذاری پراید، اسکانیا، هوو، پرونده خودرو های خطر آفرین و خود آتش گیرنده و ... سوال پرسید، عمو سیفی نگاهی به مدیر کرد، سرش را پائین انداخت و عین لوک خوش شانس در افق آبدارخانه مدرسه محو شد!

سهمیا و زلزله در تهران!

آقا این معضل کمبود و بحران آب هم ظاهراً خیلی جدی تر از این حرفها است که ما تصور می کردیم. نه اینکه هر روز شیر آب را باز می کنیم و آب عین چشمه بش قارداش بجنورد فوران می کند، فکر می کنیم خبری نیست و بعضی ها دوباره در حال سیاه نمایی و تخریب دولت هستند و با طرح موضوعات واهی قصد دارند، دولت امید و تدبیر را به حاشیه ببرند. از طرفی چون موضوعاتی مثل آلودگی هوا، حامل های انرژی و سوخت های فسیلی برگشت ناپذیر بیشتر در بورس هستند، کسی این داستان را جدی نمی گیرد. اما وقتی صحبت های پدر کویر شناسی را در جراید خواندیم، فهمیدیم که این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست و به قولی اوضاع بدجور کشمشی است. اصل داستان به روایت جراید ...
«پدر کویرشناسی ایران گفت: تهران دیگر آب ندارد و این موضوع مهم را 30 سال پیش در گفت وگوهای رسانه ای پیش بینی کرده بودم، اما مورد توجه لازم قرار نگرفت. پرویز کردوانی همچنین اظهار داشت: وضعیت آب در کشور بحرانی است و بدترین نقطه آن هم تهران است زیرا دیگر آبی در تهران باقی نمانده است و بسیاری از نقاط تهران هم آب زیر زمینی ندارد. وی تاکید کرد: اگر وضعیت منابع آبی در تهران به همین روال پیش رود زمین فرونشست خواهد داشت و این مساله موجب می شود تا زیر لوله های آب و گاز خالی شود که قطعا شکستگی آنها را به همراه خواهد داشت. کردوانی با بیان اینکه خالی شدن زیر زمین در تهران وقوع زلزله را هم به همراه خواهد داشت گفت: با این وضعیت قرار است 60 چاه جدید در تهران حفر کنند که این کار نیازمند بررسی و مطالعه بیشتری است. وی ادامه داد: در منطقه ای مانند یزد که خشک و کویری است حدود 53 هزار حلقه چاه حفر شده در حالی که ظرفیت آن منطقه فقط 200 حلقه است. همچنین ظرفیت حفر چاه در شهرستان رفسنجان 70 حلقه است در حالی که هزار و 300 حلقه چاه در آنجا حفر شده است. وضعیت استان کرمان هم وخیم است و سالانه 6 تا 7 هزار هکتار از باغات آن خشک می شود.» و الی آخر ...
علی ای حال با عنایت به اینکه ما حساسیت خاصی در مصرف انرژی و منابع زیر زمینی و رو زمینی داریم، چند رهنمود دلسوزانه و کاربردی در این خصوص ارائه می کنیم:
الف) سینمای آب: منظور از این طرح، آب بستن به سینما و فیلم های سینمایی نیست چرا که تلویزیون به اندازه کافی در این کار ولخرجی می کند. پیشنهاد می شود دوستان فیلم ساز به جای ساخت فیلم هایی که آخرش بلاتشبیه باید کلی زور بزنیم تا متوجه منظور کار گردان بشویم] سینمای معنا گرا[ چهار تا فیلم با موضوع آب و کمبود آب و بحران مربوط به آن بسازند.
ب) کارت آب: امروز در خبر ها خواندیم دولت مصمم است به جای یارانه نقدی، کارت اعتباری انرژی بدهد. «طرح کارت اعتباری انرژی» را شرکت ملی نفت ایران ارایه کرده است تا بر اساس آن در گام اول به تولید و در گام بعدی به هر خانوار ایرانی یک کارت اعتباری انرژی ارایه شود و افراد بتوانند از طریق این کارت هزینه‌های قبض‌های آب، برق و گاز و هزینه بنزین و گازوییل و گاز مایع مصرفی ماهانه خود را بپردازند. پیشنهاد می شود وزارت نیرو هم از محل صرفه جویی انصراف یارانه ها ( طعنه کجا بود، مرد حسابی! مگه ما با دولت شوخی داریم!) بله عرض می کردم یک سری کنتور هوشمند کارتی جایگزین کنتور های قبلی کنند که مصرف آب خانوار بر اساس کارت باشد و ملت دیگر ماشین و حیاط و دیوار خانه شان را با آب تصفیه شده نشویند.

شورای رقابت و نرخ حمام!


حتماً با دیدن این عنوان خیال کردید از این پس قرار است شورای رقابت نرخ حمام های عمومی را تعیین کند و لابد چون شما هم در منزل حمام دارید چنان ارتباطی به شما پیدا نخواهد کرد و این خبر اهمیت چندانی ندارد. اما زهی خیال باطل... داستان خیلی پیچیده تر و فراگیر تر از آن است که شما فکر می کنید. تا جایی ممکن است حمام به یک پای ثابت در سبد خانوار تبدیل شود و دولت مجبور شود یک مبلغی تحت عنوان«گرمابه» نیز در کنار یارانه پرداخت کند! اما اصل داستان...
«نسل آینده حمام ها جدای از آرام بخش بودن، به فرد اجازه می دهند تا از طیف گسترده ای از فناوری ها که در سایر جنبه های زندگی در جریان هستند، استفاده کند. در این میان، فناوری دیجیتالی با دیوارهای الکترونیکی و پرده های دوش نمایشگر تلویزیون و شبکه های اجتماعی که با صدا فعال می شوند، نقش بزرگی در این محیط ها ایفا خواهند کرد. از دیگر قابلیت های این حمام ها، برخورداری از توانایی انجام مکالمات تلفنی از زیر دوش و آینه متصل به اینترنت است.
کابینت های موجود در حمام نیز به یادآوری موعد قرص ها برای فرد پرداخته و همچنین می توانند در زمان پایان یافتن داروها، از طریق آنلاین یک نسخه جدید سفارش دهند. همچنین این حمام ها به صرفه جویی در آب و انرژی کمک کرده و آب پسماند دوش را بازیافت می کنند. این در حالی است که اتصالات حمام نیز حرارت اضافی را به انرژی تبدیل می کنند. از جمله اولویت های سرویس های بهداشتی آینده همچنین می توان به قابلیت خود تمیزشوندگی آنها اشاره کرد.»

ملاحظه فرمودید... بنده شخصاً با دیدن این خبر به شدت برافروخته شدم و به قولی « از روی همچون آتشم حمام عالم گرم شد» البته نه به خاطر گسترش تکنولوژی تا حمام و آشپزخانه و گلاب به رویتان دوره المیاه، بلکه به خاطر تبعات و آثار منفی این مدل حمام ها...
تصور بفرمائید این حمام ها در سطح وسیع راه اندازی شوند، آن وقت حمام رفتن هم برای خودش داستان می شود. قبلاً برای استحمام کافی بود یک حوله روی دوشتان بیندازید و بعد از اطمینان از وصل بودن آب، راهی حمام شوید. اما الان علاوه بر نیاز به جریان برق باید از وصل بودن اینترنت خانه هم مطمئن شوید. در واقع با این سرعت و قطعی های مکرر اینترنت، دوش گرفتن هم برای خودش به یک مصیبت تبدیل می شود. تازه این اول گرفتاری است چرا که از این پس در قبوض تلفن علاوه بر حق جابجایی و حق اشتراک و ...باید شاهد درج گزینه «حق حمام» هم در قبوض باشیم که هر از گاهی با مصوبه شورای رقابت سیر صعودی پیدا خواهد کرد. حالا متوجه شدید که چرا چند روز قبل دوستان اعلام کردند تا سال آینده همه خانه ها به اینترنتADSL  مجهز می شوند! اول می خواهند سوله را بسازند، بعد مناره را جابجا کنند!
البته این کل ماجرا نیست، معضل بعدی تبلیغات شبانه روزی برخی شرکت های وابسته است. چرا که بعد از تبلیغ تی و جارو و قاب دستمال در رسانه ملی، از این به بعد باید شاهد چنین تبلیغاتی نیز باشیم:
«حمام کارت » همراه با 20 درصد روشور اضافی و لیف مجانی؛ «های دوش»؛ دوش آنلاین را با بسته های طلایی، نقره ای و برنزی؛ «فین کارت» دوش آنلاین در حمام های باستانی و معروف کشور... لذت دوش در حمام فین را با فین کارت تجربه کنید و ...
البته تنها حُسن این حمام ها این است که دیگر برای فرستادن بچه ها نیاز به داد و بیداد و تشر نیست، ولی برای بیرون آوردن آنها از حمام ها باید به زور متوسل شوید! عافیت باشید...

بینی های هوشمند!


ویلیام جیمز در جایی گفته:« بزرگترین کشف نسل امروز این است که انسان می تواند با تغییر ذهنیت خود، زندگی خود را تغییر دهد. » اما ظاهراً ایشان فراموش کرد که بگوید کشف بزرگتر نسل امروز این است که می تواند با تغییر نمای ظاهری خود، شخصیت، اصالت، هویت و حتی صدای خود را نیز تغییر دهد! متاسفانه در این تغییر نمای ظاهری اولین و دم دست ترین عضو همانا «دماغ» است تا جایی رتبه اول جراحی بینی در جهان از آن ماست.
البته در گذشته دماغ کاربرد های وسیع تری داشت و خلق الله با اینکه ادکلن های مارک دار در اختیار نداشتند، بوی دلدارشان را از چند فرسخی، تشخیص می دانند!

اما از آنجایی که در سال های اخیر کاربرد برخی تجهیزات و وسایل بالکل تغییر پیدا کرده، اصلی ترین کاربرد این عضو هم که همان رساندن هوای تمیز (در صورت موجود بودن) و بوئیدن می باشد، دچار دگردیسی اساسی شده و از آن بیشتر به عنوان حربه ای برای فخر فروشی و زیبایی ثانویه و ... استفاده می شود و این تغییر کاربری تا جایی پیش رفته که صدا و سیما برای بازیگران نقش های زنان قاجار مجبور به سفارش دماغ های قدیمی و دسته دوم شده است. البته پیش خودمان بماند در خصوص برخی افراد نظیر همین عمو سیفی خودمان، تخریب این اضافه بنا از ضروری ترین امور است و اگر دولت سه هزار پروژه نیمه کاره را به سرانجام نرساند، ملالی نیست ولی مرمت این آثار نخراشیده، واجب است!
از سوی دیگر با وجود اینکه دانشمندان در سال های اخیر با تولید مژه، ناخن، مو و ریش مصنوعی برخی از نیاز های جماعت ظاهر پریش را مرتفع ساخته است، ولی در خصوص بینی های مصنوعی زیبایی هنوز دوستان به اجماع نرسیده اند و کماکان برای تغیر حالت دماغ اعمال جراحی پیشنهاد می شود.( لغت ظاهر پریش از لغات ابداعی حقیر می باشد و منظور افرادی است که با دیدن ظاهر خود دچار پریشانی آنی می شوند و به شدت به تغییر احساس نیاز می کنند! فرهنگ وحید- جلد یک- صفحه 1)
علی ای حال با وجود عدم ثبت سفارش بینی های مصنوعی، دانشمندان در خصوص تولید این محصول بیکار ننشسته اند و اخیراً نوعی بینی هوشمند طراحی کرده اند که به درد عروسی و مراسم پاتختی و جشن تولد و غیر ذالک نمی خورد ولی در سلامت افراد موثر است. اصل خبر به نقل از جراید ...
«گاهی ممکن است حس تشخیصی انسان در مورد غذاها یا داروهای مسموم درست عمل نکند  و آن وقت است که مسمومیت غذایی در انتظار ما خواهد بود.
اما بینی مصنوعی می تواند پایانی بر این مشکل باشد. این وسیله می تواند با بررسی دقیق هوای موجود در اطراف هر نوع غذا، به کاربر نشان دهد آیا این ماده غذایی سالم است یا فرآیند فاسد شدن آن آغاز شده است. همچنین این وسیله می تواند به شما بگوید آیا غذای مورد نظر شما بیرون از یخچال نگهداری شده و
حاوی مواد بیماری زاست یا خیر. با اینکه نمونه اولیه این بینی مصنوعی ساخته شده، اما سازندگان آن امیدوارند با سرمایه گذاری بیشتر بتوانند پیش از ارائه محصول نهایی، تغییرات بیشتری در آن صورت دهند.» ( جام جم 6 اردیبهشت 93)
ما نیز ضمن تقدیر و تشکر از دانشمندانی که به فکر سلامت آحاد جامعه هستند به متخصصان وطنی نیز پیشنهاد می کنیم تا دیر نشده نوعی بینی مصنوعی وطنی تولید کنند و در اختیار سیاستمداران، روسای بانکها، دوستان سازمان خصوصی سازی و ... قرار دهند تا در مواقعی که قضایا کمی «بو دار» است حواسشان را بیشتر جمع کنند و در هنگام عقد توافقنامه، اعطای وام، خصوصی سازی کارخانجات و باشگاه ها و ... کمی بیشتر دقت کنند. موفق باشید...

پیش فروش پراید های کِشنده!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.
1

گونه شناسی انصراف دهندگان از یارانه!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

صدای پای آب، برق، گاز و ....

خوش به حال سهراب سپهری... خدا بیامرز صدای پای آب را می شنید... اصلاً خوش به حال قدیمی ها... چه سعادتی داشتند، چه ایامی را سپری کردند؛ با باد صبا که سخن می گفتند، با مهتاب که از کوچه ها گذر می کردند؛ از صدای سخن عشق هم چیزی خوشتر نمی دیدند و اندر آن آینه هم لابد صد گونه تماشا می کردند ... با این روحیه و نشاط حقیقتاً دیگر نیازی به رسانه ملی و ماهواره و رایانه و اینترنت پر سرعت و ... نداشتند!
اما این دوره زمانه، مردم نصف وقتشان به جای دیدن زیبایی های طبیعت و کائنات، صرف تماشای قبوض آب و برق و گاز و تلفن و رویت آیتم هایی خلق الساعه ای می شود که به قول عادل فردوسی پور جا دارد آدم کله اش را به میز بکوبد! صدای چهار نعل رفتن افزایش قیمت ها در خصوص حامل های انرژی در حال کر کردن گوش فلک بود که خود دولت به فغان آمد و علی الحساب قبض های برق صادره را ابطال کرد و از مردم خواست فعلاً این قبوض را پرداخت نکنند. اصل سند به روایت از جراید ...

«با اجرای چراغ خاموش فاز دوم قانون هدفمندی یارانه ها و افزایش ۲۴ درصدی تعرفه های برق، صدور قبوض نجومی برق پس از پایان تعطیلات نوروز آغاز شد. از این رو با افزایش قابل توجه بار مالی قبوض برق مشترکان خانگی، وزارت نیرو با صدور اطلاعیه ای تمامی قبوض صادر شده پس از اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها را باطل اعلام کرد.» ( به نقل از جراید)
هر چند« برق دولت که برفت از نظرم باز آید» و این داستان افزایش قیمت ها دنباله دار است ولی خدا وکیلی دوستانی که سر شیب افزایش قیمت ها دستشان است، هنگام شیبدار کردن قیمت ها، کمی هم به فکر خلق الله باشند. البته خلق الله هم اگر به فکر دولت و مخارج دولت نیستند، خدایی باید به فکر آیندگان باشند. طرف کولر روشن می کند، بعد از سرما پنجره را باز می کند تا اطاق گرم شود. زمستان هم شعله بخاری را چنان بالا می زند که گویی قرار است مثل نقی معمولی وزن کم کند و با سوهان پز کشتی بگیرد؟! دست آخر هم از گرما تی شرت می پوشد و باز هم لای پنجره را باز می کند تا اطاق کمی خنک شود!
علی ای حال باز هم این وسط در حق مردمی که صرفه جویی می کنند اجحاف می شود و تاوان بی مبالاتی و سوء مصرف عده ای و سوء مدیریت برخی مدیران را باید همین قشر بدهند. فلذا در راستای کنترل شیب قیمت ها چند پیشنهاد ارائه می شود:
الف) جلوگیری از چشم و هم چشمی ادارات و نهاد ها: هر چند در طول سال بخشنامه های مختلفی متولد می شوند و برخی از آنها هنوز به «کارتابل اجرا» نرسیده در «زونکن بایگانی» دفن می شوند، ولی توصیه می شود ادارات در افزایش قیمت گوی سبقت را سرجایش بگذارند و از هم دیگر نربایند و تا تقی به توقی می خورد قیمت ها را با بادکنک های چینی هوا نکنند.
ب) مافیای صرفه جویی: حقیر به جهت صرفه جویی شدید در مصرف منابع انرژی تجدید ناپذیر در بین اقوام و دوستان به مافیای صرفه جویی ملقب هستم و اگر جا داشته باشد از نور مهتاب هم برای روشنایی استفاده می کنم، نور خورشید که جای خود دارد! اما متاسفانه در قبض برق اینجانب عبارت «مشترک پر مصرف» تمام اقدامات و صرفه جویی های ما در عرصه انرژی های برگشت ناپذیر، عین چای کیسه ای در نفت سیاه زد و نابود کرد. به نظر در سال های اخیر، یا معنای پرمصرف تغییر پیدا کرده که ما خبر نداریم یا معنای صرفه جویی! لحظه هایتان نقره باران...

هوای تازه چینی رسید!

تا همین چند سال قبل هیچ کس فکر نمی کرد روزی برای نفس کشیدن مردم هم باید برنامه ریزی کرد چرا که راحت ترین و ارزان ترین کار همین نفس کشیدن بود. کافی بود در همان بدو ورود به این کره آسفالت پرستار یا مامای محترم دو ضربه محکم به پشتتان وارد کند تا صدای گریه تان برای اولین بار دربیاید و از همان لحظه الی قیام یوم الدین مفت و مجانی، بدون هیچ محدودیتی]مثل بنزین در دهه های گذشته[ نفس بکشید مگر اینکه سهمیه نفس کشیدن تان به پایان برسد و از واریز سهمیه جدید خبری نباشد! از آنجا نفس تان به شماره می افتد و یواش یواش باید غزل خدا حافظی را بخوانید. جسارتاً از دوگانه سوز کردن و طرح های جایگزین نیز خبری نیست! اما با اوضاع به وجود آمده شاید در ادامه ملت مجبور شوند در نفس کشیدن هم صرفه جویی کنند و مثلاً دولت به جای طرح «هر دم یک باز دم» مردم را مجبور کند تا طرح «هر دم دو یا سه باز دم» را اجرا کنند و قس علی هذا!
یاد ایام گذشته به خیر... تا همین چند سال قبل که هنوز کاریکاتوریست ها شمایل غول آلودگی هوا را طراحی نکرده بودند و اوضاع هوا و نفس کشیدن کشمشی نبود و مردم می توانستند در پارک ها ورزش کنند و قدم بزنند؛ هر از گاهی خلق الله دست نامزدشان را می گرفتند و زیر نم نم باران به پارک یا باغات می رفتند و وقتی علت را جویا می شدیم خیلی رمانتیک و عاشقانه می گفتند به اینجا آمده ایم تا «بگذاریم که احساس هوایی بخورد!» ولی ظاهراً قرار است به زودی نفس کشیدن در پارک ها و باغات کانالیزه شود و با حساب و کتاب به آنجا رفت. استارت این کار هم توسط چینی های چشم بادامی زده شده است. اصل ماجرا به روایت جراید...
«شرایط زیست محیطی پکن پایتخت چین، در وضع بدی قرار دارد و برای زندگی بسیار نامساعد شده است. مقامات چین به تازگی قوانین جدیدی را تصویب کردند و به منظور کنترل و مبارزه با آلودگی هوا در پکن که طی چند ماه اخیر به بیشترین میزان خود رسیده، برنامه های کلانی تصویب کرده و میلیاردها یوان هزینه صرف کرده اند. به تازگی شرکت معماری اور پراجکت، پیشنهاد ساخت سایبانی مهر و موم شده مملو از هوای پاک را به مسئولان شهرداری پکن ارائه کرده که در آن حباب هایی روی باغات و پارک ها کشیده میشود، تا واحه هایی از محیط های تحت کنترل بسازند که دما و رطوبت آنها سالم و کنترل شده است. این واحه ها علاوه بر فراهم کردن فضایی سبز و سالم، ساختمان های اطراف از جمله آپارتما نها، ادارات، و بخصوص ساختمان های پزشکی نیز می توانند از سیستم کنترل هوای این طرح بهره مند شوند و هوای مصرفی خود را از این واحه ها تامین کنند.» ( به نقل از روزنامه جام جم)
ملاحظه فرمودید. ظاهراً منبعد زوج های چینی باید روی کارت تبریک عروسی شان بنویسند« واحه ای ساخته ایم؛ سایبانش همه باد و حصارش همه تکرار هوا و الی آخر...
البته اگر این طرح در پکن جواب بدهد، هیچ ضمانتی برای اجرای آن در تهران و سایر کلان شهر های مملکت ما وجود ندارد. چرا که تا جایی که «بیست و سی» خبر دارد تا همین الان نصف باغات کلان شهر ها به برج تبدیل شده اند و مابقی نیز در انتظار خشک شدن درختانشان...
البته زیاد هم نگران نباشید. چون این چینی هایی که ما دیدم حاضرند خودشان از ماسک اکسیژن استفاده کنند ولی هوای تولیدی واحه های اکسیژن شان را به کشور های دیگر صادر کنند. خلاصه اگر دو روز دیگر روی شیشه ها عبارت « هوای تازه چینی رسید.» را دیدید تعجب نکنید!