طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com
طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

کرونولوژی مواد آرایشی!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

تولید آب معدنی با آب!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

آنقدر مستم که از ساقی شکایت می کنم!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

بی لایک نفس کشیدنم دشوار است!

بی لایک نفس کشیدنم دشوار است!

امروز قصد داریم درباره اهمیت و اثرات «لایک» یا همان عبارت «می پسندم» در فضای مجازی و رابطه آن با سلامت روح و روان کاربران این فضا صحبت کنیم.

همانطور که عنایت دارید بعد از افزایش ضریب نفوذ اینترنت در جامعه و تبدیل شدن گوشی های نسل قدیم (که بیشتر به گوشتکوب شبیه بودند تا گوشی) به گوشی های هوشمند جماعت کثیری از خلق الله از فضای حقیقی به فضای مجازی نقل مکان کردند تا جایی که نسل امروز را باید نسلی سر به زیر نامید! چرا که دائم در حال ور رفتن با گوشی و تبلت و نوت بوک و این جور وسایل هستند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. جالب اینکه این عزیزان دائم مطالب دیگران را کپی کرده و بدون تامل و حتی خواندن آنها را منتشر می سازند و خوشمزه تر اینکه خود را فعال عرصه رسانه می نامند! هر چند افرادی که در طول شبانه روز به جد در حال انجام رسالت سنین «کپی پیست» یا «فوروارد» نوشته ها و تصاویر سایرین هستند دارای اغراض و اهداف شخصی و مختلفی هستند ولی تحقیقات میدانی و چاله میدانی حاکی از آن است که یکی از این اهداف همانا کسب «لایک» یا تائید بیشتر توسط خوانندگان است و بسیاری از آنها بر این باورند آنهایی که مطالب ما را می خوانند و لایک نمی کنند؛  شبیه کسانی هستند که خرما میخورند اما فاتحه نمی خوانند.

. آخر برادر من ، خواهر من شما که نه فیلمبردار ، نه نقاش، نه عکاس،نه طراح، نه بازیگر، نه شاعر و نه نویسنده این مطالب هستید، فتو شاپ هم که بلد نیستید، نرم افزار paint  یا نقاشی را هم تابحال کلیک نکرده اید، چطور و با چه انگیزه ای انتظار دارید خلق الله بایت آثار و مطالب دیگران به شما رای بدهند و شما را لایک کنند؟! اصلاً چرا و به چه علت باید شما را تائیدکنند؟!

نکته بعد اینکه بعد از افتتاح فاز دوم دوربین ها در گوشی های هوشمند که قطع به یقین هدف و نیت سازنده ، خیر بوده و تنها گرفتن عکس سلفی از نبوده ، عده ای عادت کرده اند در هر شرایطی از خودشان عکس بگیرند و در فضای مجازی به انتشار بگذارند و منتظر لایک دیگران باشند. از کلاس درس و مدرسه و دانشگاه گرفته تا قبرستان و بیمارستان و تشییع جنازه و ...

البته این همه ماجرا نیست و کار خیلی بیخ دار تر از این است که شما فکر می کنید و خرابی آن بین المللی شده و تنها مختص ولایت ما نیست. دیلی میل در گزارشی منتشر کرده است: « 60  درصد از دختران انگلیسی در پاسخ به این پرسش گفته اند که اگر عکس سلفی آنها با استقبال دیگران مواجه نشود غمگین شده و دچار افسردگی می شوند.» هر چند ما از پاسخ بانوان وطنی در قبال این پرسش اطلاعی نداریم وبه ما هم مربوط نیست ولی همین قدر مطمئن هستیم که حیات مجازی عده ای به همین «لایک» گرفتن ها و این جور جنگولک باز یها وابسته است و روزشان بدون لایک شب نمی شود.

علی ای حال ذکر این نکته ضروری است که پسندیدن یا نپسندیدن یا لایک یا دیسلایک گذاشتن توسط کاربران، به این منظور صورت می گیرد که صاحب یا خالق اثر از میزان رضایت یا عدم رضایت کاربران آگاه شود و در خلق آثار بعدی ذائقه و سلیقه مخاطبان را نیز در نظر بگیرد!

در ضمن بخش کامنت یا نظرات هم برای فحش نوشتن نیست بلکه بدین منظور تعبیه شده تا منتقدان از آن طریق دلایل انتقاد خود را به صورت مکتوب بیان کنند.  فقط همین....

 

واردات کله پاچه از چین!

 اساس پیشرفت در دنیا توجه و بها دادن به همین ایده های کوچک و نُقلی است. در واقع دانشمندان ایده ها را به شرکت های دانش بنیان بدل می سازند و بعد هم تجاری سازی و اشتغال زایی و هزار راه رفته و نرفته دیگر... اما متاسفانه در کشور ما در برخی موارد به جای حمایت از صاحبان ایده و افکار نوین، تیشه به ریشه اشتغال زایی  و کار آفرینی نیز می زنند و از همه بدتر با سرمایه و آبروی افراد نیز بازی می کنند. چه شده است. دیگر می خواستید چه شود؟ در حالی که نصف مردم از مصرف غذاهای آماده و یا همان فست فود ها شبیه بشکه شده اند و گرفتار انواع و اقسام بیماری های نوظهور شده اند، به جای حمایت از یک شهروند که قصد احیای غذاهای سنتی و ایرانی اصیل وایجاد اشتغال در این وانفسای بیکاری داشت، ایشان را به خاک سیاه نشاندند. اصل خبر به روایت جراید سحر خیز... دادستان شاهرود از کشف چهار و نیم تن کله و پاچه و دل و جگر فاسد در یک منزل مسکونی در شاهرود خبر داد وگفت: فردی با ایجاد یک سردخانه شخصی در منزل و خریداری مقادیر زیادی کله و پاچه و دل و جگر از کلیه قصابی های شهر، قصد فروش آنها را در زمستان داشت که توسط ماموران این مکان شناسایی شد و ضمن ضبط مواد فاسد، این فرد نیز بازداشت شد.( به نقل از جراید) راستش را بخواهید کله پاچه در کشور ما دارای قدمتی چند هزار ساله است.چند سال قبل کشفیات باستان شناسی در سه کیلومتری شهر «سنخواست» در استان خراسان شمالی، به کشف یک دست کله پاچه چهار هزار ساله منجر شد و خبرش هم در جراید همان زمان آمد. در واقع داستان کله پاچه با قلیان و سایر ممنوعات دودی تومنی 8 صنار تفاوت دارد و در مواجهه با این مقوله باید نهایت دقت را به عمل آورد. چرا که بر اساس آخرین بیانیه کنسرسیوم جهانی شرکت های کله پزی این غذا در زمره یکی از تاریخی ترین غذاهای دنیا معرفی شده است! علی ای حال با عنایت به نقش تاثیر گذار غذاهای سنتی و تاریخی در سبد غذایی خانوار و همچنین جلوگیری از هرز رفتن ایده های ناب شهروندان و ایجاد اشتغال و کار آفرینی چند پیشنهاد ارائه می گردد: الف) واردات کله و پاچه از چین: درست است که چینی ها هر جک و جانوری را که راه می رود، در سبد غذایی شان جا می دهند و از خوردن شان ابایی ندارند، ولی بالاخره آنجا چهار نفر پیدا می شوند که گوشت گوسفند بخورند. چهار نفر هم در چین دستکم برابر است با چهل میلیون! بنابراین ما می توانیم در کنار واردات محصولات اساسی و مورد نیاز(!) به واردات کله و پاچه از چین نیز اقدام کنیم. ب) راهکار مصور: همانطور که عزیزان اداره دخانیات با درج تصویر دل و روده افراد سیگاری روی پاکت های سیگار، میزان مصرف سیگار را به طرز قابل توجه و چشمگیری(!) پائین آوردند پیشنهاد می گردد به منظور اشاعه فرهنگ کله پاچه خوری، منبعد روی بسته بندی های سوسیس و کالباس و این قبیل مزخرفات چرب و خوشمزه تصویری از مواد اولیه، بشکه ها، کیسه های حمل این مواد و راهروهای این کارخانجات درج شود. بعد ببینیم کسی می گه پیف پیف کله پاچه بو میده...!!!

صندلی تو را می خواند...

صندلی تو را می خواند...

امروز اگر ریا نباشد می خواهیم راجع خالی بودن برخی مقولات افاضه کنیم. البته گمان نکنید قصد خالی بندی داریم! اصلا و ابدا چون اسنادی در این باب منتشر شده است که مو لای درزش نمی رود. به عنوان مثال وزیر علوم، تحقیقات و فناوری از خالی ماندن 300 هزار صندلی دانشگاه ها خبر داد و گفت: هر چند تعداد ظرفیت مطلوب است؛ اما میزان شرکت کنندگان کمتر از ظرفیت است. و یا در خصوص 400 هزار خانه خالی در تهران که وجود آنها نیز اظهر من الشمس است. البته این موارد چندان هم مهم نیستند و جای نگرانی نیست و به قول شاعر «عالم از ناله عشاق مبادا خالی»!

از سویی ذکر این نکته نیز ضروری است که چالش صندلی از دیر باز وجود داشته و خلق الله همواره دنبال صندلی بوده اند. چنانکه «بیدل» خدا بیامرز نیز می فرمود « هر سری فکر صندلی دارد» و باقی ماجرا...  اما با وجود علاقه ملت به صندلی نقداً این تعداد صندلی خالی فقط در دانشگاه های کشور یافت می شود و در بسیاری از ابنیه دولتی دیگر «صندلی هست که با درد سر آمیخته اند» یعنی شما حق نزدیک شدن به آنها را ندارید چه برسد به اینکه سودای تکیه زدن یا حتی دست زدن به آن صندلی ها را در سر بپرورانید! در واقع عده ای چنان به این صندلی ها تکیه زده اند که گویی صندلی بخشی از وجود ازلی آنهاست و با وجود اینکه همواره دوستان بر ضرورت استفاده از نیروهای جوان و با نشاط تاکید دارند ... اصلاً ولش کن از بحث اصلی خارج شدیم!

بله اشاره کردیم که 300 هزار صندلی خالی روی دانشگاه های کشور باد کرده است که رفع و رجوع این مطلب نیاز به تدبیر و چاره اندیشی دارد که ما نیز به سبب علاقه ای که به مقوله دانش و دانش آموزی داریم بر حسب مرسوم نکاتی در این باب افاضه می کنیم:

الف) راه اندازی سیستم مکتبخانه ای: اگر قدیمی تر ها کمک کنند و در بیان تاریخ شفاهی این مملکت بکوشند نسل جدید متوجه خواهد آموخت که در گذشته برای کسب علم اولین و مهترین چیز اراده بود. باقی مطلب را ملا در مکتبخانه تفهیم می کرد! پیشنهاد می گردد به جای تهیه چندین هزار صندلی در سال، بسان مکتبخانه های قدیم از فرش استفاده کنیم و سیستم دانشگاه ها را مکتبخانه ای اداره کنیم. باور کنید هم فرش ایرانی تبلیغ می شود و هم اگر کلاس خلوت یا شلوغ شد با کمی مهربان تر نشستن می توان مشکل فضا را حل کرد!

ب) تبلیغات گسترده: وجود 300 هزار صندلی خالی در دانشگاه های کشور و وجود همین تعداد یا کمتر در سال گذشته ضرورت استفاده از پتانسیل صدا و سیما در تبلیغات دانشگاه های کشور ضروری می نماید. مگر دانشگاه های کشور چه کم از شرکت های چیپس و پفک و ماکارونی دارند! با این رویکرد علاوه بر معرفی دانشگاه های معتبر کشور و امکانات آنها، می توان ظرفیت های جدید را نیز ایجاد کرد. تبلیغاتی از این دست: دوره کارگردانی یا بازیگری سینما را با هنرمند با سابقه کشور «احمد پور مخبر» و یا دوره کارشناسی تربیت بدنی را با بازیکن برجسته کشور « علی اکبر استاد اسدی» بگذرانید!