طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com
طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

جان را چه خوشی باشد بی صحبت یارانه!

راستش را بخواهید ما همواره در ارائه فرمایشات مدبرانه و فلک فرسا بر این باوریم که باید اعتدال(!) در امور رعایت شود و به همه مسائل روز به طور مساوی پرداخته نشود. بنابراین امروز بر آن شدیم در خصوص مقوله اقتصاد و مبحث شیرین یارانه( البته برای عده ای) افاضات کنیم تا بعد... همان طور که همه اقشار جامعه حتی بیشتر از جمعیت کشور(!) در جریان هستند، ظاهراً پرداخت یارانه - که عین دفترچه های بیمه تعداد یارانه بگیر ها از جمعیت کشور بیشتر است-  در دولت فعلی، با اما و اگر همراه شده و به قول عمو سیفی بحث دبه کردن مطرح است و دوستان در نهایت تدبیر و امید در حال حذف تدریجی یارانه ها هستند. اما از آنجا که قطع هر نوع وابستگی نیاز به فراهم کردن مقدماتی دارد، دولتی ها نیز در حال مقدمه چینی و صغری کبری برای عزیزان آن سه دهک هستند که خدای ناکرده طرف بعد از رویت پیامک حذف یارانه از طریق گوشی 4 میلیونی اش در حالی که پشت فرمان خودروی 300 میلیونی است، پس نیفتد و این آمادگی قبلی را داشته باشد! خبر وارده در این خصوص: « معاون اول رئیس جمهور از تشکیل کمیته تعیین دهک های مشمول حذف یارانه نقدی خبر داد و گفت: این کمیته بررسی های لازم را برای تعیین دهک هایی که یارانه شان می تواند حذف شود، آغاز کرده است.» در همین راستا ما نیز علی الاصول بدون هیچ چشم داشتی اگر ریا نباشد، چند رهنمود مدبرانه ارائه می کنیم: الف) اعمال سیاست های تشویقی: به منظور حذف داوطلبانه یارانه پیشنهاد می شود، سقف میزان بدهکاری جهت ممنوع الخروج بودن برداشته شود و کسانی به صورت داوطلبانه اقدام به این کار کنند، بتوانند آزادانه به خارج از کشور سفر کنند. ب) پرداخت اقساط به وسیله یارانه: دوستان زیادی هستند که به واسطه مشغله کاری زیاد یا مسائل مشابه خود را ملزم به پرداخت اقساط وام میلیاردی شان نمی بینند. پیشنهاد می شود به جای حذف یارانه ، بخشی از یارانه این دوستان به پرداخت اقساط شان اختصاص یابد!ب) اتوبوس یارانه: اگر خاطر مبارکتان باشد چندی قبل اتوبوس هایی با نام «اتوبوس دیابت» در سطح شهر مستقر شده بودند که به عزیزان دیابتی خدمات ارائه می کردند. پیشنهاد می شود اتوبوس های دیگری کنار همان اتوبوس ها مستقر کنند تا در صورت اعلام خبر حذف یارانه افراد و بروز حوادث مترقبه سریعاً ارائه خدمات پزشکی آغاز شود.

نهال امروز، ذغال فردا!

بی شک یک دسته از طرفداران پَر و پا قرص و دو آتشه محیط زیست و نهال کاری، همین جماعت قلیانی و اهل دود و دم هستند که برخی از آنها ذغال خوب را از اولاد خوب بهتر می دانند و شعار محوری شان هم این است:« نهال امروز، ذغال فردا!» گردش میلیاردی فروش ذغال و توسعه و پیشرفت صنعت ذغال در کشور، ماحصل همین نگرش دور اندیشانه و خرد مآبانه به مقوله جنگل و نهال کاری است! از طرفی حقیقتاً باید به ریه و سایر اندام های تنفسی این جماعت خدا قوت و شُش مریزاد گفت که با وجود این آلودگی هوا و ریز و گرد های چند میکرونی و هزار تا کثافتی دیگر موجود در هوا، باز هم دود تنباکو های سرطان زا و سموم موجود در ذغال های فرآوری شده را تحمل می کنند و «دم» بر می آورند و «باز دم» را تنها نمی گذارند. اینکه چرا استعمال قلیان در این عصر عین دوره های پیام نور فراگیر شده و از خرد و کلان گرفته تا فوتبالیست و خواننده در کوچه و خیابان و بیابان و رستوران و کافی شاپ و ... مشتاقانه سر پک زدن به قلیان از سر و کول هم بالا می روند، از دایره فهم بشری ناقص ما خارج است ولی ما این نکته را هم نفهمیدیم که چرا فقط چیز های بد به این سرعت فراگیر می شوند و مثلاً ورزش همگانی، حجاب و یا رعایت حقوق دیگران و مقررات رانندگی همه گیر نمی شوند. تازه این کل گرفتاری های این ماجرا نیست چرا که امروز یکی از جراید اعلام کرد:«کار شناسان نسبت به گسترش استعمال قلیان در زنان هشدار داده اند.» گل بود به چمن مصنوعی هم آراسته شد. یعنی اگر تا دیروز می گفتند:« بهین زنان جهان آن بود . . . کزو شوی همواره خندان بود» الان اوضاع پشت و رو شده و باید گفت:« بهین زنان جهان آن بود . . . ز قلیان و دودش گریزان بود» آخر خواهر محترم شما را چه به قلیان کشیدن... خدا وکیلی دو روز دیگر که بچه دار شدید دلتان می آید شیر با طعم «دو سیب» یا «نعناع» به بچه تان بدهید! من معتقدم اگر در یک محفل خانوادگی جماعت ذکور در حال کشیدن قلیان باشند و ضعیفه ای نیز تقاضای پک زدن به قلیان کند « سزد اگر کفش جفا بر دهن او بزنی» تا ایشان باشد بار دیگر هوس قلیان کشیدن نکند! در خاتمه یک نصیحت منظوم هم از یک شاعر غیر دودی چاشنی مطلب امروز می کنیم: «زندگی قلیان نیست . . . دود شایسته ی آیین جوانمردان نیست . . . زندگی پک زدن و نئشه ی سرگردان نیست . . . با توام گوش فرادار پسر ( یا دختر). . .  اندک اندک به خود آی . . . سوی پاکی ها آی . . . نیکوتین را ز وجودت بزدای. . .»

جارو برقی هوایی!

آقا این ماجرای ریز گرد ها هم شده است مثل قصه هزار و یک شب. لاکردار ها دولت تدبیر و امید و اعتدال هم سرشان نمی شود. شهرام بهرام برایشان فرقی ندارد. البته در دولت های نهم و دهم تلاش ها و اقدامات برنامه ریزی شده و ارزشمندی در خصوص مبارزه با ریز گرد ها و آلودگی هوا صورت گرفت که متاسفانه همه آنها با شکست مواجه شد! از آب پاشی و مه پاشی گرفته تا طرح زوج و فرد خودرو ها، افزایش قیمت بنزین، گاز سوز کردن خودرو ها؛ حتی در مقطعی صحبت از نصب هواکش های بزرگ هم در سطح شهر بود که به سلامتی تصویب نشد. دی جی سلینجر در کتابی گفته: تو رفته ای ولی هنوز کلمات اطراف خانه ات پرسه می زنند. الان هم حکایت دولتمردان قبلی است که رفته اند ولی طرح ها و برنامه هایشان هنوز گریبان گیر خلق الله است!
البته در دولت جدید هم عده ای به جای حل ریشه ای مشکلات و به عبارتی تمرکز روی خود مشکل، روی راه حل تمرکز می کنند و در حال نبش قبر طرح های نخ نمای دولت قبلی در خصوص ریز گرد ها و آلودگی هوا هستند. یکی از این شاهکار های سوفسطایی « استفاده از دستگاه مغناطیسی و برای دور کردن ریز گرد ها است که یکی از اعضای فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی راه اندازی آن را اعلام کرده است. البته این دستگاه در دولت دهم ساخته شد و قادر بود بخش کوچکی از ریز گرد ها را جذب کند و حجم زیادی را از دستگاه دور می کند. در ضمن علاوه بر مصرف برق بالا، برای استفاده بهینه از این طرح تعداد نا محدودی از این دستگاه مورد نیاز است!»( روزنامه جوان) ظاهراً در کشور اجرای برخی طرح ها نیاز به شناسایی مختصات و ابعاد معضل، برآورد هزینه، میزان مصرف انرژی و قابلیت اجرا و کاربرد در خارج از محیط آزمایشگاه ندارند؛ فلذا ما هم در همین راستا یک پیشنهاد می کنیم ولی درست و حسابی: بهترین گزینه برای حل معضل ریز گرد ها استفاده از جارو برقی هوایی است! پیشنهاد می شود بر روی بام ادارات و منازل مسکونی یک دستگاه جارو برقی بزرگ نصب شود تا موقع هجوم ریز گرد ها آنها را ببلعد و هوای تمیز بیرون دهد. چون در کاتالوگ جارو برقی ما نوشته شده هوایی که از بخش خروجی جارو برقی خارج می شود، هزار برابر تمیز تر از هوای بیرون است. البته در مواقعی که هجوم ریز گرد ها خارج از اندازه استاندارد می شود مردم هم می توانند لوله های جارو برقی خود را از پنجره بیرون بیاوردند و به مبارزه تن به تن با ریز گرد ها بپردازند!

هله خاموش بیارام عروسی داریم!

این که از قدیم گفته اند «اندازه نگه دار که اندازه نکوست» باور بفرمائید یکی از منطقی ترین، اقتصادی ترین، فرهنگی ترین، کاربردی ترین و ... ترین شعار ها و جملات قصار بزرگان است که جا دارد در نبود یا کمبود آب طلا روی چرم با تذهیب استاد جواد بختیاری نوشته شود و روز عروسی به خانواده عروس و داماد هدیه داده شود. شاید این هدیه مانع برخی بریز و بپاش ها و رسومات نا متعارف در عروسی ها شود. آقا شب عروسی دائی عروس با یک پراید مدل 83 ، نوک مدادی، بی رنگ، 8 ماه بیمه! بزرگراه را بند می آورد و یک ترافیک ده کیلومتری ایجاد می کند تا جلوی نور چراغ ماشین با 120 وزن حرکات موزون انجام دهد! یا برادر داماد تونل توحید را که دوستان این همه برای بازگشایی اش زحمت کشیدند، بند می آورد تا روی سقف ماشین حرکات ژانگولر انجام دهد! همین کار ها را انجام دادید که وقتی خواهر زاده عمو سیفی برای اولین بار از شهرستان به تهران آمد و در ترافیک یادگار امام گیر کرد گفت«اینو میگن عروسی. ترافیکو ببین!» درست است که شادی و شادی کردن خوب است ولی هر چیزی اندازه ای دارد. نمونه اش هفته قبل که راننده کمپرسی برای برخورد نخوردن با کاروان عروسی که در حاشیه بزرگراه توقف کرده بودند، منحرف شد و روی ماشین عروس افتاد و داماد مرگ مغزی شد و رقص و پای کوبی متوقف شد و به قولی «هله خاموش بیارام عروسی داریم!» تازه شانس آوردیم کمپرسی چپ کرد و داخل جمعیت نشد. علی ای حال ضمن تبریک به زوجین گرامی چند رهنمود مدبرانه در این خصوص ارائه می کنیم: الف) جریمه ماشین عروس: چطور شما اگر در تونل 2 کیلو متر از سرعت مجاز آن طرف تر بروید قبض جریمه به طرفه العینی زود تر از شما به درب منزل می رسد، ولی اگر تونل یا بزرگراه را بند بیاورید، از جریمه خبری نیست. تازه برخی از دوستان پلیس در مواجهه با کاروان های عروسی، با انگشت به صورت نا محسوس روی سقف یا کاپوت ماشین پلیس ضرب هم می گیرند! ب) گرفتن تعهد: هر چند تعهد اصلی را داماد به عروس می دهد ولی بسیاری تعهدات دیگر هم باید به اماکن و ... سپرده شود. ما پیشنهاد می کنیم اگر اشکالی ندارد این لابلا یک تعهد هم به نیروی انتظامی داده شود که کاروان های عروسی نصف شبی مردم را زا به راه نکنند و خیابان را بند نیاورند. یکی مریض دارد، یکی با نامزدش قرار دارد، یکی تازه یارانه گرفته ذوق دارد زود تر به خانه برسد و قس علی هذا... شاد باشید...

شمشیر کوتاه و فوتبال ناپاک!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

تاکسی پراید های پرنده!

بنده اعتقاد دارم هیچ چیز بدتر از بازی کردن با آبروی یک شرکت نیست! آن هم شرکت عریض و طویل و مفخمی مثل سایپا که همه روزه عده بسیاری از هموطنان ما را راهی سینه قبرستان ببخشید راهی جاده ها و بزرگراه ها می کند تا خود و خانواده هایشان از تنوع محصولات این شرکت لذت ببرند. حالا یک عده دوره افتاده اند و تمام خواص این تولیدات این شرکت را زیر سوال می برنند در صورتی که « ز مادر مرگ را همه زاده ایم!» و هیچ ربطی به شرکت های خودرو سازی ندارد. اما در هفته گذشته یک جوان ایرانی ثابت کرد خودروی پراید نه تنها روح انسان ها را به پرواز در می آورد، بلکه قادر است جسم آنان را نیز پرواز دهد! نه آقا جان معلق زدن کجا پرواز حساب می شود؟! «محققان ایرانی برای نخستین بار در کشور موفق به طراحی و ساخت بالگرد تفریحی فوق سبک تک نفره با موتور خودروی پراید شدند. علی علیرضایی مجری طرح «بالگرد تفریحی با موتور پراید»  گفت: این بالگرد برای نخستین بار در کشور به صورت تفریحی فوق سبک تک نفره با موتور پراید ساخته شده است. وی اضافه کرد: سبکی وزن این بالگرد از دیگر مزایای این طرح است، زیرا این بالگرد 400 کیلوگرمی تا ارتفاع 500 متری طراحی شده است و به طور نرمال می‌تواند علاوه بر یک سرنشین 80 کیلوگرمی بیش از 50 کیلوگرم اضافه بار را نیز حمل کند. وی افزود: در حال حاضر این بالگرد به دلیل یک سری محدودیت‌ها و مشکلات به صورت آزمایشی ساخته شده اما اگر حمایت‌های مالی و پشتیبانی دولتی صورت بگیرد، می‌توان این بالگرد را به صورت کاربردی و تجاری ساخت.» (به نقل از همین روزنامه حمایت )
ملاحظه فرمودید. یعنی ما تا الان هلی کوپتر سوار بودیم و خودمان خبر نداشتیم! حالا ما ظرفیت نداریم و سایپا دکمه پرواز را در این خودرو تعبیه نکرده، مشکل خودمان است. علی ای حال توصیه می شود تا قیمت این خودرو به مرز 30 میلیون تومان نرسیده دوستان محقق زود تر دست بجنبانند و اگر این ماشین خواص دیگری نیز دارد اعلام بفرمایند. مثلاً دستکاری در موتور و افزایش ظرفیت هلی کوپتر به چهار نفر جهت حمل مسافر، خاصیت تبدیل به قایق تفریحی و یا  زیر دریایی و امکان نفوذ به عمق 3000 متری زیر آب، خاصیت تبدیل به دیژابل( بالن قابل هدایت) و استفاده در اکتشافات و ... سرفراز باشید!

فائو و یک کلمه از مادر عروس!


راستش را بخواهید ما ایرانی ها عادت داریم وقتی یک نفر بی مقدمه یا بدون فکر سخنی را بر زبان جاری می کند بگوئیم « یک کلمه از مادر عروس!» حالا حکایت جناب آقای گرازیانو داسیلوا مدیرکل فائو است که می خواهد ما را از نوسان و افزایش قیمت های مواد غذایی بترساند! غافل از اینکه ما به این افزایش قیمت ها و گرانی ها عادت کرده ایم. همین عمو سیفی خودمان اگر یک روز ماست بخرد و قیمتش تغییر نکرده باشد، بلافاصله به مسئولین مربوطه گزارش می دهد تا حقی از کسی ضایع نشود! اما اصل داستان ... «مدیرکل سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو( با ابراز رضایت از وضع فعلی حاکم بر بازار جهانی غلات، کشورهای جهان را به آمادگی در برابر نوسان قیمت های مواد غذایی در آینده فراخواند. به گزارش رویترز، گرازیانو داسیلوا مدیرکل فائو در نشستی با وزیران کشاورزی 30 کشور جهان  گفت: مشکلات قیمت غذا با وجود وضع مناسب فعلی بازار هنوز به پایان نرسیده است».( به نقل از جراید) ذکر این نکته ضروری است که در طی این چند سال اخیر، تحریم ها، افزایش نرخ دلار، سود جویی دلالان، تحرکات انواع و اقسام مافیا، کمبود خوراک دام و سایر عذر و بهانه های ریز و درشت و دم دستی برای گران کردن کالا ها، کم بود حالا نوسان جهانی قیمت های مواد غذایی نیز به اینها اضافه شده است و جناب داسیلوا بهانه دست دوستان داده است. علی ای حال با عنایت به اینکه در این مدت ما در ارائه راهکار و رهنمود های ارزنده، همه اش سنگ خلق الله را به سینه زدیم امروز بر آن شدیم تا چند پیشنهاد در خصوص گرانی ارائه کنیم: الف) تنوع در نوع گرانی: حال که مسائل مختلف داخلی و جهانی دست گران فروشان را باز گذاشته اند، توصیه می شود سازمان های نظارتی به منظور تنوع و تنشیط خاطر شهروندان، در اعلام دلایل گرانی موارد مختلف را به کار گیرند و به صورت دوره ای از دلایل مختلف استفاده کنند. ب) نظر خواهی: هر از گاهی از مردم در مورد گرانی نظر سنجی شود مثلاً شما با کدام نوع گرانی بیشتر حال می کنید. گرانی منطقی، حبابی، سود جویی، جهانی و یا افزایش قیمت ها!  پ) گرانی جدید: در خاتمه توصیه می شود بهانه های صدر الااشاره کمی قدیمی و به اصطلاح د مُده شده است. اگر مدل جدیدی از گرانی رونمایی شود، احتمالاً با استقبال بیشتری از سوی مردم همراه خواهد شد. موفق باشید.

کاغذ زباله نیست!

مشکلات جوامع انسانی کم بود، با اختراع کاغذ مشکلات دیگری هم به آن اضافه شد. البته منظور قطع درختان و بازیافت کاغذ نیست. چرا که آتش بسیاری از گرفتاری ها و قهر و آشتی ها از گور همین کاغذ بلند می شود.

نمونه اش گم و گور شدن 20 هزار صفحه از اسناد مربوط به تامین اجتماعی و پیدا شدن آنها در زیر زمین سازمان آنهم توسط گزارش کارگران زحمت کش...

«رئیس هیات تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی که در نشست خبری پیشین خود از گم شدن بیش از 20 هزار برگ شکایت و سند تخلف از سازمان تامین اجتماعی خبر داده بود، چهارشنبه از پیدا شدن این اسناد در یکی از زیرزمین های ساختمان تامین اجتماعی سخن گفت.»( جام جم آنلاین)

البته پیدا شدن این کاغذ ها در زیر زمین به این معنی نیست که کسی خدای ناکرده آنها را مخفی کرده است، نه این طور نیست. احتمالاً با تغییر دولت و جابجایی در سطح مدیران یکی از کارگران تصور کرده که دیگر اسناد فوق به درد کسی نمی خورد و بیخودی است. اسناد منظوم این ادعا نیز موجود است:«گاهی قلم کاغذ شود، کاغذ گهی بیخود شود!» بنابراین این بنده خدا هم آنها را در زیر زمین گذاشته تا با آمدن نان خشکی آنها را تحویل دهد و علاوه بر کمک به اقتصاد خانواده به محیط زیست هم خدمتی کرده باشد. بالاخره 20 هزار برگ کاغذ است که رقم کمی هم نیست! علی ای حال با عنایت به وجود چنین دوستان زحمتکش و خدومی در برخی ادارات در صورت بروز مشکل و لزوم بررسی اسناد توسط هیآت تحقیق و تفحص چند پیشنهاد ارائه می شود:

الف) گروه های ارضی و تحت ارضی: پیشنهاد می شود دوستان هنگام بازرسی به دو گروه ارضی و تحت ارضی تقسیم شوند تا علاوه بر بررسی اسناد موجود در فایل ها و کمد ها و کشو ها، اسناد موجود در زیر زمین را نیز بررسی کنند و به هوای کاغذ باطله و نان خشکی نباشند.

ب) یافتن کلید: اینکه در برخی بازدید ها کارمندان عنوان می کنند« کلید گم گشته و در وانمیشه» واقعیت ندارد و این شعر تیتر یکی از طنز های خدا بیامرز گل آقا بود و حتماً اصرار کنند که کارمند در را باز کند و گول شعر را نخورند.

ب) نظارت دقیق تر: دوستان عنایت داشته باشند در هنگام بازرسی دقت نظر بیشتری داشته باشند. چون ممکن است در برخی ادارات، در برخی جاها مثل زیرزمین یا پشت بام یا حیاط چیز های دیگری هم پیدا شود!


صندلی های فاسد شدنی!

حتماً با دیدن این عنوان با خودتان فکر کردید قرار است از عزل و نصب و جابجایی مسئولین بنویسیم. اما اشتباه فرمودید. اگر قرار باشد که شما هم بتوانید دست ما را رو کنید، که ما الان اینجا نبودیم. راستش را بخواهید صحبت از ایر لاین ها و طبق معمول آزاد سازی قیمت ها است. بی تعارف هر وقت صحبت از ایر لاین و شرکت هواپیمایی پیش می آید، ما بلادرنگ یاد «مال» می افتیم. همان ملکی ایر لاین(!) که جناب اویسی در آن ایفای نقش می کرد. چه کار کنیم دست خودمان نیست. الان هم دوباره دوستان هوایی ما قصد بالا بردن بلیط سفر های هوایی را دارند و دنبال بهانه می گردند و این بار خاصیت صندلی ها را بهانه کرده اند! «معاون بازرگانی هما با تأکید بر اینکه آزادسازی نرخ بلیت باید به رونق صنعت بینجامد، اظهار داشت: ایرلاین در مقوله آزادسازی نرخ تابع تصمیمات خود نیست بلکه این تقاضای مسافر است که نرخ‌ها را می‌سازد. خوشنویسان با بیان اینکه صندلی هواپیما یکی از فاسدشدنی‌ترین کالاهای دنیاست، گفت: به محض بسته شدن درب هواپیما، صندلی خالی هیچ ارزش ریالی ندارد. معاون بازرگانی هما تأکید کرد: هواپیما از نظر ایمنی یا 100 درصد ایمن است و یا اصلاً ایمن نیست؛ مگر می‌شود به مردم گفت که قیمت بلیت هواپیمایی که 10 درصد احتمال سقوط دارد از هواپیمایی که اصلاً سقوط نمی‌کند، کمتر است؟ خوشنویسان ادامه داد: موضوع غیرتخصصی‌تر از رتبه‌بندی معمول، این است که دولت ایرلاین‌ها را از مقوله ایمنی درجه‌بندی می‌کند و حال این سؤال پیش می‌آید که مگر پرنده غیرایمن نیز اجازه پرواز دارد؟»( خبر گزاری فارس)
اولاً باید خدمت بزرگواران که این قدر به فکر ایمنی پرواز ها هستند یک خسته نباشید و خدا قوت عرض کنیم که ایمنی را فدای چندر غاز پول بیشتر نمی کنند و به همان کاهش فاصله صندلی ها یا چارتر کردن پرواز ها و حذف شکلات از سبد غذایی پرواز بسنده می کنند! در ضمن اینکه هواپیمای غیر ایمن در مملکت وجود دارد یک شایعه محض است. اصلاً یک عده قدر پرواز ایمن و ایمنی پرواز را نمی دانند و به قولی « این عرصه کجا شاید پرواز همایی را» فقط ما متوجه نشدیم که چرا هر وقت شخصاً سوار این «ام آر آی» های پرنده می شویم تا موقع پیاده شدن قلبمان از حلقمان بیرون می آید! یا ما خیلی ترسو تشریف داریم یا هواپیمای ایمن به مزاج ما سازگار نیست!

دانشگاه کدام ایرانیان!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خشم شب در استانداری

ما همیشه در عرایض و رهنمود های ملوکانه خودمان بر این باور بوده و هستیم که با ارائه پیشنهاد های زرّین و به روز، گره از کار خلق الله باز کنیم. حالا اگر نتوانستیم گره باز کنیم، سعی می کنیم گره قبلی را کورتر نکنیم! از آنجایی هم که حدود و ثغور وظایمان در این حرکت خود جوش و خداپسندانه مشخص نیست این امر بر ما مشتبه می شود که باید در همه امور دخالت کنیم! از بازار سکه و ارز گرفته قیمت مرغ و تخم و مرغ و گوشت و قس علی هذا... چند روز قبل هم طبق عادت یومیه با خودمان خلوت کرده بودیم و با می اندیشیدیم چگونه به این وظیفه و رسالت خودمان جامه عمل بپوشانیم که در یکی از سایت های خبری خواندیم «با پیشنهاد استاندار کرمان مدیران دستگاههای دولتی در استان کرمان شب گذشته یک شب خدمت سربازی را بار دیگر تجربه کردند و پس از برگزاری جلسه شورای اداری در تمرینات ویژه رزم شبانه در پادگان 05 کرمان شرکت کردند.مدیران استان کرمان عصر دیروز پس از دریافت لباس رزم و تجهیز به ابزار جنگی در قالب یک گروهان به تمرین نظام جمع، رزم شبانه و عملیاتهای ویژه جنگی پرداختند.» در همین راستا چند پیشنهاد اساسی به خاطر خطیرمان خطور کرد که به جهت گره گشایی عرض می کنیم: الف) پیشنهاد می شود هر از گاهی مسئولین محترم بانک ها یا حتی جناب آقای سیف، به صورت ناشناس سری به بانک ها بزنند و تقاضای یک میلیون وام کنند.( نه آقا یک میلیون دلار نه، یک میلیون تومان ناقابل) بعد با خودشان سنگین سبک کنند که خشم شب یا رزم شبانه آسان تر است یا دریافت یک وام یک میلیون تومانی! ب) عزیزان مسئول در آموزش و پرورش که طبق مستندات اخبار بیست و سی بخشنامه کرده اند که کلاس زیر 32 نفر تشکیل نشود، به صورت دسته جمعی در یک کلاس حداقلی 32 نفره بنشینند و به حرف معلم که از قضا زمزمه محبت نیز هست، ساعتی گوش فرا دهند. پ) آن دسته از مسئولین هم که به داشتن جاده های استاندارد، خورو های ایمن اسکانیا و هوو و سلامت کامل رانندگان اطمینان کامل دارند، یک سفر کوتاه با یکی از ماشین های اسکانیا و لاستیک چینی و یک راننده ( ترجیحاًخواب آلود ) انجام دهند تا متوجه شوند که وقتی مردم عنوان می کنند از ناوگان حمل و نقل راضی نیستند، چه مفهومی دارد! سفر بی خطر...